بسم الله الرحمن الرحیم
*****************
فِنای دار، محدوده ای است که همسایه حق ورود به آن را ندارد.
حریم می شود فِنا.
هر انسانی یک فِنایی دارد؛ محدوده وجودی دارد.
قوه ی سامعه و قوه ی باصره در فِنای ما هستند؛ در محدوده وجودی ما هستند. در فِنای وجودی.
و اگر انسانی از یک روح بسیار قوی برخوردار شد به طوری که ارواح ضعیف را جذب خود کرد و در مراتب وجودی خود جلبشان کرد، آن انسانها در فِنای او قرار می گیرند.
شهدای کربلا در امام حسین فِنا شدند؛ یعنی در فِنای امام حسین هستند؛ یعنی در محدوده ی وجودی او قرار گرفته اند، شده اند یکی از مراتب وجودی او.
اول فَنا حاصل می شود، استغراق و غرق شدن، بعد در فِنا قرار می گیرد.
اباالفضل واقعاً حسین است منتها در همان مرتبه ی خودش. اگر وح امام حسین را صد درجه حساب کنید آن مرتبه ی مرکزی و قوی که متراکم ترین مرتبه ی وجودی امام حسین است مثلاً بگوییم صد درجه، هر کدام از شهدا در یک مرتبه ای قرار گرفته اند؛ لذا می گوییم مثلاً حضرت اباالفضل در مرتبه ی نود و نهم قرار می گیرد.
پس حضرت اباالفضل در مرتبه ی نود و نهم همان حسین است. هیچ فرقی نیست. وقتی آن حضرت به خود نگاه کند، حسین را می بیند. همینطور حبیب بن مظاهر و ... هر کدام از آنها در هر مرتبه ای در روح حسین بن علی علیه السلام استقرار یافتند. هر کس در مرتبه ای که استعداد عروج و صعود دارد.
اینها از طرف مرتبه ی روح متراکم حسینی است که بر آنها جذب وارد می شود به مقدار استعداد اینها، آنها را در درون خود بالا می آورد. لذا یکی از اینها در مرتبه ی دوم فانی می شود و در فنا قرار می گیرد، یکی هم در مرتبه ی نود و نهم قرار می گیرد و در فِنا قرار می گیرد.
امام حسین در مرتبه ی نود و نهم خودش، اباالفضل است؛ یعنی اینها الآن دیگر دو موجود جدا نیستند. الآن که حضرت اباالفضل در امام حسین فانی شد، امام حسین در مرتبه ی نود و نهم خودش همان اباالفضل است.
اباالفضل، نامی است که ما روی مرتبه ی نود و نهم روح امام حسین گذاشته ایم. حبیب بن مظاهر نامی است که روی مرتبه ی نود و هشتم روح امام حسین گذاشته ایم؛ حبیب بن مظاهر دیگر سلطانی بر او نیست؛ استقلالی ندارد.
120 شهید کربلا هر کدام یکی از مراتب وجودی حسین بن علی هستند. هر کدام از ما هم می توانیم در مرتبه ی او فِنا شویم و با او در قیامت محشور شویم و جزو مراتب وجودی او باشیم.
حضرت اباالفضل در بالاترین مرتبه ی وجودی، حضرت امام حسین است؛ مقام قرب مطل و آن مرتبه ی احدی روح حسین، مال حضرت اباالفضل است.
در حاجت خواستن خیلی ادب را رعایت کنیم؛ چون مقام خیلی بالاست. اینها هرکدام یک لحظه ی فِنا داشتند. فنای حضرت عباس در امام حسین وقتی بود که از اسب افتاد؛ نتوانست خود را نگه دارد و گفت: « یا أخا أدرِک أخاک».
زمان وحدت وجودی بود بین آن دو.
زمان فِنای حضرت زینب زمانی بود که سر خود را به چوب زد و دید طلوع کرد.
{ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ (143) اعراف }
وقتی روح حسینی در ظهور جسمانی سر مقدس، بر جبل وجود حضرت زینب تابید، { جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً } زینب بیهوش افتاد.
زمان فنای حضرت زینب بود در وجود حضرت سیدالشهدا. زمانی که روحشان می رفت در آن مرتبه ی خاص از روح امام حسین حل می شد، وحدت پیدا می کرد، تبدیل به حسین می شد و در فنای امام حسین قرار می گرفت.
********************************************
بیانات عرشی حضرت علامه مروجی سبزواری
لیالی عشر محرم سال 93 هجری شمسی - سبزوار