چشم انسان در دو جاست که چیزی را نمی بیند: یکی در جایی که نور نیست، یکی در جایی که نور فوق العاده شدید است.
اگر انسان در جایی قرار گرفت که سراسر نور است، اینجا دیگر خودش را نمی بیند فقط نور می بیند، فقط نور.
انسان در سیرش به آن منطقه نور اللهی خودش همان طور که می رود پرده های ظلمت را کنار می زند، حجاب ظلمت را کنار می زند به یک جایی می رسد که کم کم آن نور بر این شخص طالع می شود. اینجا دو چیز را می بیند: در اینجا این انسان آن مَنِ ظلمانی را از دست داد، آن مَنِ حیوانی را از دست داد، خب اما اصل من را از دست نداد. این قالب هنوز مانده ولی تهی. تا حالا از حیوانیت پر بود از ظلمانیت پر بود، الان تهی شده چون حیوانیتش را کنار ریخت و ظلمتش را کنار ریخت و خالی شد. به نور رسید. حیوانیتش را در اثر مجاهدت از بین برد. الان هم که آمده به نور رسیده، از نور پر شده، مَن از بین نرفته فقط نورانی شده. لذا به خودش که نگاه می کند می گوید من نور هستم. من را می بیند. اگر از این هم جلوتر رفت و به جایی رسد که دقیقا در تحت شعاع الهی قرار گرفت، در آن وسط منطقه نوراللهی قرار گرفت، اینجا دیگر من را نمی بیند، فقط نور می بیند.
اینجا به انسان فنا دست می دهد.
************************************************************************************************
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله
پیاده شده از فایل صوتی زبدة الاسرار