🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لیلة القدر» ثبت شده است

بسمک یا صبور یا شکور

******************

باز ماه ماتم و ماه تجلّی آن نازنین معشوق و عاشق حق رخ می نماید.

و جای تو در بین ما خالی است.

به یاد محرم سال 93

که تو بودی و شهر

سیاهپوش مظلومیتهای حسین بن علی

تو بودی و منبر حسینیه ای که رونق داشت؛

تو بودی و بیانات عرشی و ملکوتی که جان شیفتگان حسین را صیقل می داد.

محرم سال 93

با تو سیری بود در وجه اطلاقی حسین بن علی

مظلوم کربلا

نه

مظلوم تمام اعصار و دوران.

محرم سال 93

تو بودی و کشف الاسرار وجود حسین و زینب علی

تو بودی و شبهایی که لیلة القدر و لیالی عشر بود.

تو بودی و شبهایمان لیلة الإسرای مسجد الاقصای کربلا بود.

تو بودی و نغمه های عارفانه ای که عرشیان و ملکوتیان هم به پایش « فلیتنافس المتنافسون » بودند و « یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعین ».

تو بودی و شبهای مستی و مستانگی در بارگاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام.

تو بودی ساقی آن شراب طهوری که « خِتامُهُ مِسک » بود و  « بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبین »؛ شراب سُکرآوری از جنس خون، متبرک به مُهر « ثارالله »؛ شرابی که « لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُون »

چه شبهای عاشقانه ای.

چه شبهای پر نوری.

چه شبهای بی نظیری که مثالی در زمین نداشت؛

ختام مسک حقایق ناب محمدی و حسینی را برویمان گشودی؛

و جامهای تهی و

دلهای مشتاق و

چشمهای اشکبارمان را

با « ماء مَعین » انوار حسینی و زینبی

مستغرق ساختی و

ما در آن شبها

بی آنکه بدانیم و هشیار باشیم؛

غرقه در انوار حق بودیم و تجلیات اسمای حسنای الهی که با اسم حسین و زینب و عباس

مهمانمان ساختی.

آقاجان

به یاد آن بزم عارفانه و عاشقانه

به یاد آن سال و به یاد شبهای پر خاطره ای که بی خود از خویشمان می کردی و ما را با صفای وجودت به مهمانی عرشیانی می کشاندی که صاحبش حسین بن علی بود و زینب بنت علی علیهم السلام.

کجایی ساقی شراب طهور؟

کجایی استاد و هادی و معلم علوم و اسرار نامکشوف اهل بیت؟

کجایی که دلهای سوخته ی ما بسی تنگ است برای همنشینی و مصاحبت با قلب رؤوف و آن نگاه شیدا کننده ات که از بند این عالم پر زحمت و پر تزاحم برهانیمان و تن های تبدار و بیمار و خسته ی ما را در نهر جاری کوثر فاطمه علیها سلام الله غسل تطهیر دهی و ما را با خود به وجه اطلاقی مان سوق دهی تا دمی بیاساییم و طعم شیرین استقرار در دارالقرار جنت حق و جنت المأوای باری تعالی و دار السلام عشق و نور و ایمان را در وجود عطش زده ی ما سرازیر سازی؟

کجایی خطیب نورانی و حکیم متأله؟

کجایی مظهر نقاوت؟ شور نجابت؟ مظهر صبر و استقامت؟

دریغ از این فراق

دریغ از این هجران

دریغ از این سوز و درد بی پاسخ

_______________________________

ازین پس به بهانه ی این ماه و مظهر هویت حقه ی الهیه حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیهما السلام

رشحاتی از آن مجالس نورانی را در این جایگاه رفیع به خدمت شیفتگان اهل بیت تقدیم می داریم تا بلکه همه ی عالم و عالمیان بدانند که اگر تو در بین ما نیستی و در حبس جهل جاهلان و عناد معاندان اسیری، ولی بدان، که معروف سماواتیان و مشهور عرشیانی.

طوبی لک یا سیدی.

۱ نظر ۱۸ شهریور ۹۷

بسمک یا من إلیه الرُّجعی

*********************

در عربی به مادر می گویند: « أمّ ».

ولی اصل « اُمّ » به معنای مرجع هست یعنی محل رجوع. یعنی آن موجودی که موجودی دیگر به او رجوع می کند و قصد او از این رجوع، « تکمیل» است.

بچه وقتی حاجتی دارد به مادر خود رجوع می کند. تا مادر او را تکمیل کند. اگر گرسنه است غذایش بدهد؛ اگر تشنه است سیرابش سازد. بنابراین به مادر می گویند ام، یعنی مرجع. محل رجوع. محل رجوع طفل. و البته در این رجوع تکمیل هم هست. بچه به مادر رجوع می کند تا خودش را تکمیل کند و نقص او از بین برود و به کمال برسد.

_______________________________

به شهری که چندین روستا در اطراف آن هست می گویند: أم القری. مادر قریه ها. مادر روستاها. چون اهالی آن روستا به این شهر مراجعه می کنند و حوائج خود را برطرف می سازند و نقائص خود را در این شهر به کمال می رسانند. این است که به یک شهر که در اطراف آن چندین روستا هست می گویند ام القری. یا به مرکز استان می گویند ام القری. یا به پایتخت می گویند ام القری. مادر شهرها. مادر روستاها. مادر قریه ها. که اهالی شهرها مثلا در استان خراسان به مشهد مراجعه می کنند برای تکمیل شدن؛ تا حوائج خود را بگیرند.

یا به مغز می گویند: أم الرأس. مادر سر. یعنی همه ی اعضای بدن، به مغز مراجعه می کنند و خوائج خود را از او می گیرند و او نقائص اعضای بدن را برطرف می کند و کاملشان می سازد. به همین خاطر به ام می گویند مرجع. یعنی محل رجوع برای تکمیل شدن. برای ان که کسی که رجوع می کند کامل بشود.

این که به حضرت فاطمه زهرا ام ابیها گفته شده، مادر پدرش، این در ظاهر یک معنا دارد و در باطن معنای دیگری.

در ظاهر معنایش این است که وقتی حضرت خدیجه کبری علیها سلام از دنیا رفتند، گویا امورات رسول خدا را حضرت فاطمه زهرا اداره می کرد؛ مثل اینکه مردی عیالش فوت کند و دخترش از او مراقبت کند و برایش غذا بپزد و خانه را مرتب کند؛ از این لحاظ دختر مثل مادر می ماند. این معنای ظاهری است که گفته شده. یعنی مثل یک مادر پیامبر را مراقبت می کند.

اما معنای باطنی آن اینست که :

وقتی یک حقیقت قرآنی بر رسول خدا نازل می شد بناچار قلب خودش چون آنجور که باید، فعال نیست نمی تواند حقیقت قرآن را باز کند؛ به قلب زهرا رجوع می کند و این حقیقت قرآنی را در قلب زهرا نازل می کند ؛ یعنی از یوم الجمع به لیلة القدر نازل می شود. عقل پیامبر یوم الجمع است؛ قلب زهرا لیلة القدر.

وقتی یک حقیقت قرآنی بر قلب پیامبر، یا محموع قرآن بر عقل پیغمبر نازل شد، اینجا پیامبر اکرم باید به حضرت زهرا رجوع کند و این حقیقت قرآنی را بر قلب حضرت زهرا نازل کند و قلب زهرا این حقیقت قرآنی را باز کند، تفصیلش بدهد و تفریقش کند.

**********************

حضرت علامه مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا علیها سلام



دریافت

فایل صوتی

أم ابیها

علامه مروجی سبزواری

زمان: کمتر از 6 دقیقه