تقریری بر مبحث حب
بسم الله الرحمن الرحیم
(تقریری بر دروس علامه مروجی)
هرچه گویم عشق از آن باشد فزون
مطلق است از کمّ و کیف و چند و چون
راست گویم عشق مصداقش حق است
در حقیقت عشق، حقّ مطلق است
حضرات عرفا معتقدند دو نوع حرکت در عالم هست:
حرکت تکاملی که متحرک در آن می رود تا به کمالی دست پیدا کند؛ کمالی را که ندارد.
حرکت حبی که از سوی موجود کامل است به سوی موجود ناقص. حرکت برای اظهار کمال.
حرکت حبی در قوس نزول است و حرکت تکاملی در قوس صعود.
حب، صفت خداست. صفت خدای مطلق؛ پس حب نیز مطلق است.
خداوند در جهت حرکت حبی، محبت به اظهار کمالات خود را بروز داد. محبت مطلق و بی نهایت.
حب هم عین ذات حق است. همچنان که حق تعالی مطلق است؛ حب نیز مطلق است.
همچنان که حق تعالی لاتعین است، حب نیز لاتعین است.
در آن خلوت که عالم بی نشان بود
به کنج نیستی، هستی نهان بود
وجودی بود از قید دویی دور
ز گفت و گوی مایی و تویی دور
وجودی مطلق از قید مظاهر
ز نور خویشتن بر خویش ظاهر
دلارا شاهدی از جمله ی غیب
منزه دامنش از تهمت عیب
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس
تجلی کرد بر آفاق و انفس
به هر آیینه ای بنمود رویی
به هرجا خواست از وی گفت و گویی
مصداق حقیقی حب، خداست. و عشق، یکی از آثار حب است.
اول حرکت عالم هستی، حرکت حبی است.
در قوس نزول.
« یحبّهم و یحبّونه »
اول حرکت حبی است بعد حرکت استکمالی یا تکاملی.
یحبّهم در قوس نزول است و یحبونه در قوس صعود.
حق تعالی برای ظهور اسما و صفات خویش آینه می خواست. تا خود را ببیند.
جلوه کند.
حب هم چون مطلق و بی نهایت است، آینه ای مطلق و بی نهایت می خواست.
گشت احمد اول از اسرار عشق
در رسالت منشأ اظهار عشق
پیامبر وجودی بود مطلق و بی نهایت. همان که شد حبیب الله.
حق تعالی ابتدا صفت حب و عشق را در او دید.
حق تعالی خالقیت خویش را با حب ظهور داد.
اول ما خلق الله العقل
وجود جامع و کاملی که جامع تمام کمالات حق است.
حرکت حبی منطبق بر حمد است.
حمد یعنی اظهار کمال.
همین که وجودی کمالش را اظهار کند یعنی خودش را حمد کرده. همیشه کامل اول خودش را حمد می کند بعد محمود دیگران می شود.
برای همین شاعر می گوید:
گشت اول احمد از اسرار عشق
حق تعالی به واسطه ی حب، خویش را حمد کرد و خودش شد حامد و محمود.
اول آینه ای که کمالات حق را ظهور داد آنهم در حد بی نهایت، عقل بود. اولین مخلوق. اول ما خلق الله العقل.
گشت تا بظاهر عشق با خود بازد او
خود به کار عشق خود پردازد او
او با حرکت حبی، خویش را حمد کرد و احمد را آفرید تا حبیب او گردد.
حبیبش باشد و با حب و محبت و عشق، محبوب خویش را و عشق را اظهار دارد.
فلذا هر که در عالم هستی محبت پیدا کرد، و عشق ورزید این عشق و محبت را از پرتو او بدست آورده.
و اما کاملترین ظهور دهنده ی عشق در عالم هستی شد حسین بن علی علیهما السلام.
لاجرم فرمود آن مرد سبیل
شد حسین از سیف جد خود قتیل
وقتی آن آینه ی اعظم یعنی حبیب الله و محمود حق تعالی خواست عشق خود را در عالم پرتو افکن کند عشق خود را در حسین از همه بیشتر ظهور داد. از همه بیشتر قوت داد.
عشق یعنی جذب.
روی جاذب بودنش است که همه چیز را در خودش جذب می کند.
حق تعالی با جذبه ی حب، همه را سوی خود می کشاند.
حبّ الحسین یجمعنا.
در قوس صعود این سیر حبی است. در جهت تکامل.
حب خداوند در همه ی عالم جاری و ساری است. همواره از سوی خداوند جذبه وارد می شود.
کاملترین مظهر این حب و عشق و جذبه حضرت سید الشهداست تا ما را به سوی عقل اول یعنی حبیب الله برساند و از آن عبور کرده به حد اطلاقی حب و عشق و تمامی اسما و صفات حق تعالی نائل آییم.
آن عقل اول، اکمل عشق و حب، را در نهایت تمام و کمال خویش در حسین بن علی علیهما السلام قرار داد.
پس در قوس صعود اول انسان باید از طریق سیر حبی به مظهر عشق و حب الهی یعنی حسین علیه السلام برسد و وقتی به مقام شهید و شهود تام رسید، عقل مشهود او می گردد و فنای در عشق و عقل می شود.
السلام علی الحسین
و علی اصحاب الحسین
الذین بذلوا مهجهم دون الحسین
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
🌺 سایه 🌺
⛔️ هرگونه کپی یا فوروارد ممنوع ⛔️