می گویند سیمرغ هم در کوه قاف لانه دارد ، کوه قاف اسم الله است سیمرغ، آن مرتبه هویت مطلقه ذات خداست که او در دل قاف است، چاره ای نیست برای رسیدن به الله، ما که نمی توانیم برسیم باید به مظهرش برسیم، باید انسان، یک اتصال روحانی با علی ابن ابیطالب برقرار کند ، راهش این است که یا با امام حسن علیه السلام ارتباط برقرار کند یا با امام حسین علیه السلام، هر کسی طبق طبیعت خودش، اگر کسی حسنی مزاج از راه امام حسن علیه السلام، کسی حسینی مزاج است از راه امام حسین علیه السلام، منتها چگونه انسان از اینها عبور کند و به روحانیت علوی برسد؟
راهش این است که روح آنقدر لطیف باشد که مثل روغن بلسان کف دست بریزی از آن طرف نفوذ کند، روح آنقدر لطیف باشد ،اینکه می فرماید:
مثلُ نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح النور : 35 اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ
روغن زیتونی که لاشرقیه و لا غربیه باشد، یعنی درخت زیتونی که نه در قسمت غربی باغ است نه در قسمت شرقی باغ، آن درختهای زیتونی که در قسمت شرقی باغ اند آنها از ظهر به بعد که آفتاب غروب می کند سایه دیوار روی آنها می افتد، از نصف روز از خورشید بی بهره اند، آن درختهایی که در غرب باغ اند ، آنهایی که در دوطرف باغ هستند ، هر کدام نصف روز را از خورشید بی بهره اند ،درختهای زیتونی که در وسط باغ هستند ، تا غروب نور خورشید روی آنهاست، اینها آنقدر روغنشان صاف است و شفاف است از بس که نور آفتاب روی آن قرار گرفته که { یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ } که اصلا حتی اگر به آن آتش هم نزدیک نکنید از خودش گیرایی دارد ، روغن های دیگر را ببینید باید اینقدر آتش به آن نزدیک کنید که گرم بشود و بگیرد، درختهای زیتونی که از صبح تا شب در معرض تابش نور خورشید اند و آن حرارت خورشید در درون این روغن نفوذ کرده ، اینقدر حرارت خورشید در درون این روغن هست که حتی اگر آتش به آن نزدیک نکنید، خودش از خودش گیرایی دارد.
اگر کسی بتواند روغن روح خودش را مثل روغن بلسان در بیاورد، یا مثل روغن زیتونی دربیاورد که لا شرقی و لا غربی است، که در نهایت شفافیت و تصفیه که بتواند از روحانیت حسن ابن علی عبور کند یا از روحانیت حسین ابن علی عبور کند، به روحانیت علوی می رسد، لذا می گوید راهی که بخواهی به آنجا برسی همین است .
************************************************************************************
علامه مروجی سبزواری
پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسمت سوم
بسمک یا مُجمِلُ یا مُفَصِّل
*******************
خداوند در آیه ی اول سوره هود فرمود:
{کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت }
کتابی که محکم شد آیاتش بعد تفصیل پیدا کرد. در عقل پیامبر محکم شد و در قلب پیامبر یعنی حضرت فاطمه زهرا تفصیل پیدا کرد. لذا پیغمبر اکرم به حضرت زهرا نیاز دارد همانطور که هر بچه ای به مادرش نیاز دارد.
شهرهای یک استان به آن مرکز استان نیاز دارند؛ شهرهای یک کشور به پایتخت نیاز دارند؛ اعضای بدن به مغز نیاز دارند؛ همچنین رسول خدا به فاطمه زهرا نیاز دارد؛ بنابراین وقتی آن حقیقت قرآنی بر پیامبر نازل می شود، بر عقل پیامبر، او باید بر قلب زهرا تنزلش بدهد؛ و وقتی بر قلب حضرت زهرا وارد شد آنجا تفصیل پیدا می کند.
بنابراین، این است که رسول خدا به حضرت زهرا نیاز دارد و اگر حضرت زهرا نبود، نه عالم آفرینش پدید می آمد نه قرآن.
از مقام الله یک نور واحد بر عقل پیغمبر می آید، که جامع همه ی اسماء الله است؛ اگر خود پیامبر به تنهایی می بود این نور از آنجا به پایین تر نمی آمد؛ همانجا می ماند و عالم به وجود نمی آمد منتها، آن نور بر قلب حضرت زهرا نازل می شود، ایشان آن را متکثر و متفرق می کند؛ اسماء را از هم جدا می کند و بعد آنها را به عالم نزول می دهد و موجودات طبیعت پدید می آیند؛ همچنین در مسأله ی قرآن؛ حقیقت قرآنی که بر عقل پیامبر نازل می شود؛ اینجا باید این را از عقل خودش بر قلب خودش نازل کند؛ منتها قلب خودش تحت الشعاع است ولی تجسم خارجی دارد که حضرت زهراست. بنابراین بر قلب حضرت زهرا نازل می کند و او آن را متکثر می سازد. تبدیل به آیات و سوره های متعدد می کند؛ تبدیل به الفاظ متعدد می کند و بعد قرآن پدید می آید. این است که پیامبر به حضرت زهرا نیاز دارد.
هر گاه که قرآن نازل می شود باید به حضرت زهرا رجوع کند تا حضرت زهرا آن نقص را از میان بر دارد. از این جهت است که به حضرت زهرا گفته اند: « أمّ أبیها »؛ مادر پدرش. یعنی کسی که پیغمبر به او نیاز دارد.
حضرت زهرا قلب خود پیامبر است؛ منتها قلب تجسم یافته در بیرون؛ اگر می گوییم پیغمبر به حضرت زهرا نیاز دارد از جهتی بله از جهتی خیر. از جهتی که این حقایق باید بر قلب حضرت زهرا نازل شود تا قرآن به وجود بیاید، بله؛ نیاز دارد. از جهتی قلب حضرت زهرا چیزی جز قلب پیامبر نیست منتها قلبی که در بیرون تجسم یافته.
فایل صوتی متن بالا
مقام قلب قرآنی حضرت فاطمه سلام الله علیها
حضرت علامه مروجی سبزواری