🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

مرتبه دیگر طهارت خیال هست. طهارت خیال این است که انسان معمولا خیال خودش را، معمولا شما می بینید که ماها چه در مورد خودمان معمولا یک خیال پردازی هایی داریم حالا فرقی نمی کند یک وقت است که انسان یک مناظر گناهی را در مقابل چشمش می بیند و در خیال خودش تصور می کند، گاهی وقت ها یک آدم نقشه می کشد که چطور سر مردم را کلاه بگذارد، در همین خیال خودش می نشیند و نقشه می کشد یا مثلا آرزوهای دور و دراز دارد سال دیگر چه کار کنم، وام بگیرم، یک خانه ای درست کنم، خانه ام چطوری باشد، کسبم را رونق بدهم، و می بینید تا خیال خودش می رود تا کجاها بعد تصوراتی دارد برای خودش، نجاست خیال، حالا فرقی نمی کند انسان یک صورت گناهی را در خیال خودش تصویر کند، یا مثلا آرزوهای دنیایی همین که در خیال خودش دارد فکر می کند که چنین کنم چنان کنم چه کنم که در آینده وضعم بهتر بشود، خانه ام را چه کارکنم، ماشینم را عوض کنم و امثال اینها. اینها همه خیال نجسی است، خیالی ست که آلوده می شود. این آرزوهای دنیایی معمولا چیزهایی است که، طهارت خیال این است که انسان خیالش را به کلی از اینها پاک کند. هیچ فکر گناهی را اجازه ندهد که وارد خیالش شود و هیچ گونه آرزوی دور و درازی را برای آینده اش نداشته باشد و آینده را به خدا بسپارد بنابراین این می شود طهارت خیال. 

**********************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۸

دومین مرتبه طهارت، طهارت فعل هست، یعنی افعال انسان از آلودگی و نجاست پاک شوند، آلودگی فعلی یا نجاسات افعال عبارت اند ازگناهان مثلا اگر زبان دروغ بگوید این دروغ یک نجاست هست، یک آلودگی هست و لذا زبان نجس می شود، اگر غیبت کند، اگر تهمت بزند، اینها همه آلودگی های زبان هستند و زبان در اثر این افعال گناه آلوده می شود، نجس می شود یا مثلا اگر کسی دزدی کرد، اگر با این دست دزدی کرد این دست نجس می شود یا اگر با چشمش گناهی کرد، منظره حرامی را دید، با گوشش حرامی را شنید، اینها همه افعال انسان هستند دیگر، این دیدن، این شنیدن، خوردن، آشامیدن، راه رفتن، اینها همه افعال انسان هستند، گاهی وقت ها حلال هستند گاهی وقت ها گناه هستند. اگر انسان افعال گناه را انجام دهد همان عضو آلوده می شود نجس می شود؛ منتهی نجاست چشم مثلا وقتی انسان به منظره گناه نگاه می کند این نجاست چشم دیگر با آب پاک نمی شود، حالا با آب مطلق، آب قلیل، آب کر، نه دیگر، آن باز طهارتش به یک جور دیگر هست. این می شود طهارت افعال که انسان زبان را زبان پاکی نگه دارد. از دروغ و غیبت و تهمت مبرا نگه دارد. یا مثلا چشم را از گناه نگه دارد گوش را از گناه نگه دارد. این همه می شود طهارت فعلی در مرتبه فعل انسان.

*********************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۸

در مورد مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها دومین مطلبی را که امشب خدمت دوستان مطرح می کنیم این هست که در روایات یک خصوصیتی را که برای این بانوی بزرگوار ذکر می کنند این است که لأنها طاهرة لا تحیض آن حضرت طاهره بود که آن عادت زنانه را نداشت و لذا در تمام طول ما از عبادات الهی بهره مند بود و در عباداتش نقصی وارد نمی شد. این که فرمود لأنها طاهرة آن حضرت طاهره بود، این مقام طاهر بودن و آن هم طاهر بودنی که به این جا می انجامد که آن حالت زنانه را نداشت، این طهارت یک طهارت معمولی و ظاهری نیست، یک طهارتی ست که در اعماق وجود آن حضرت ریشه دوانیده است و اثرش بر روی جسم این گونه ظاهر شده که او را از زنان دیگر جدا کرده است و آن حالت برای ایشان دست نمی دهد؛ برای توضیح این مطلب ابتدا این نکته را عرض کنیم که طهارت در انسان دارای مراتبی هست: 

1. اولین و ظاهری ترین مرتبه طهارت، طهارت لباس هست و بدن که خب گاهی هست که بدن و لباس انسان نجس می شود، آغشته به خون می شود، خب این مثلا باید تطهیر شود. در شریعت مقدس نجاساتی که باعث می شود بدن یا لباس انسان نجس شود معرفی شده است که مثلا یازده چیز هست که جزء نجاسات هست و اگر بدن یا لباس به یکی از آنها آغشته شد این باید تطهیر شود که تطهیرش هم به یک نحو خاصی هست که در شریعت ذکر شده است مثلا با آب کُر چه طوری تطهیر شود با آب قلیل چطور، با آب جاری چطور.

...

ادامه در پست های بعدی

**********************************************************************

پیاده شده از مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۸


فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلًا

روز عاشورا نمی دانی که هست

ماتم جانی که از قرنی به است

*********************************************************************************************

برگرفته از سلسله مباحث مقامات انسان

علامه حمید رضا مروجی سبزواری

۰ نظر ۰۱ مهر ۹۸

هوالمجذوب

... نظر اولیاء یعنی اینکه یک جذبی را میفرستند ...

مردم که با یکدیگر ارتباط دارند ، از جهت طبیعی با یکدیگر ارتباط دارند . یکی نان میپزد ، یکی کفش میدوزد ، یکی لباس میدوزد و ... از این جهات با یکدیگر ارتباط دارند ، در کف زندگی میکنند .
اولیاء در آسمان وجود انسان ها سیر میکنند ، در منطقه عقل قدسی آنها ، در منطقه روح قدسی آنها ، در منطقه سِرّ آنها در آنجاها پرواز میکنند .
همانطور که در آسمان وجود آنها پرواز میکنند ( اولیا به باطن قلبها نگاه میکنند ، به پائین نگاه میکنند ) یکمرتبه میبینند که قلبی است که هر چند سیاه است ، هر چند که لایه های ظلمت خیلی رویش را گرفته است ، علاقه به دنیا ، محبّت به دنیا ، اینها همه روی قلب را گرفته است ، امّا اگر این به راه بیفتد ، یک سیر به طرف بالا طی کند ، خوب میشود.
مثلاً فرض کنید این سنگهای احجار کریمه ، سنگهای قیمتی که در زیر زمین هستند ، یک کسی که متخصص هست ، با ابزاری درون زمین را میبیند ، میبیند که عقیق دارد ، فیروزه دارد . امّا در جایی میگویند ، نه ، این به درد نمیخورد ، ارزش ندارد ، یک جای دیگر را دستگاه میزنند ، میبینند که این عقیق ها آلوده زمین هستند امّا اگر استخراج بشوند و رویشان کار بشود خوب چیزی میشوند ، خوب عقیقی میشوند ، ارزش دارند .
اولیاء هم اینطور هستند ، میبینند که یک قلبی هست ، که اگر استخراج بشود و به طرف عوالم بالا جذب بشود خوب چیزی میشود .
از همانجا جذبه ای بر این قلب وارد میکنند ، این قلب را یکمرتبه از عالم طبیعت بالا میکشند ، از همان لایه های ظلمتی که دورش را گرفته بالا میکشند . حالا دیگر وقتی قلب بالا رفت حالاتش فرق میکند . یکی هست همیشه همان بالا میماند و یا فنای در اسماء خدا شده و یا فنا در هو شده.
حالا این به تناسبش فرق میکند ، این دیگر همانجا میماند . به اینها مجذوبینِ والهین میگویند . کاری به اینها نداریم .
امّا یک عدّه هستند بعد از این که اینها را با یک جذب بالا بردند بعد رهایش میکنند ، دوباره به عالم طبیعت میاید . ولی اگر به عالم طبیعت رفت ، یعنی دوباره به درون همان ظلمت ها رفت ، این دیگر هوایی شده است ، این قلب دیگر هوایی شده است . مانند آدمی که پنجاه سال در ته یک چاه عمیق زندگی کرده است ، همانجا در یک فضای تاریک ، بوی گند ، آبهای کثیف آنجا زندگی کرده است و از بالا اصلاً خبری نداشته است . این را برای یک لحظه بالا بیاورند و طبیعت سرسبز و هوای خوش را نشان بدهند و بعد دوباره به درون چاه ببرند خوب وقتی که رفت و آنجا را دید و برگشت اینجا دیگر وضعیّت محبّت آدم چطور میشود ؟ حالا درست است که به درون چاه برگشته است ، امّا دیگر این آدم هوایی شده است ، دیگر تمام محبّتی که به اشیاء درون چاه داشته از دست میدهد . اینجا آن درد به جان انسان می افتد ، میبیند تمام محبّت قلبش به بالاست .
این جاست که این درد به جان انسان می افتد و درد انسان را به طلب وادار میکند .

آدمها یا در کف شریعت زندگی میکنند ، در همان نازل ترین سطح شریعت زندگی میکنند ، عباداتشان را انجام میدهند ، روزه شان را میگیرند ، دور معصیت نمیروند ، دروغ نمیگویند ، غیبت نمیکنند ، در همین اندازه زندگی میکنند . حجّشان را میروند ، سوریه و کربلایشان را میروند و مالِ حرام نمیخورند ، به مردم افتراء نمیزنند ، اینها کف شریعت است.
امّا شریعت یک مراتب خیلی اعلاء هم دارد ، آن مراتب اعلاء را باید با جذب رسید ، غیر از جذب راهی ندارد .
آن آدم هایی که آن بالا راه میروند ( اولیاء ) ، سر آن چاهها راه میروند ، به درون چاهها نگاه میکنند ، یک وقتی هست آن آدمی که کف آن چاه هست خیلی امیدی به او نیست میگویند او را رهایش کن ، امّا یک کسانی را میبینند که در آن چاه زندانی هستند ، اینها فرق میکنند ، اینها را یک جوری میربایند ، به طرف بالا میکشند و بعد به طرف پائین رهایشان میکنند .
باید این اتفاق در زندگی انسان بیفتد ، باید جذبی در انسان صورت بگیرد که انسان را عاشق آنطرف بکند .
قلب سالها در مرتبه طبیعت وجود انسان زندگی کرده است ، اُنس به همینجا دارد ، با اینجا سنخیت پیدا کرده است ، رهایش که میکنند فوری دوباره همینجا میاید ، امّا وقتی که میاید ، دیگر حاضر نیست اینجا بایستد ، میگوید میخواهم بروم و ...

*********************************************************************

برگرفته از جلسه عاشورا
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۰۱ مهر ۹۸

هو العشق

... تمامیت عشق به درد و سوز هست .
ملائکه عشق دارند ولی درد ندارند ، چرا عشق دارند ؟ چون در حوزه جاذبه هستند ، حیوانیت ندارند و به منطقه ظلمانیت نزول نکرده اند .
آن ها در منطقه جذب نورانیت خدا هستند .
لذا عشق دارند اما درد ندارند .
درد مال آدم است ، سوز مال آدم است ، چون درد در اثر فراق است .
این که انسان در اول کار وقتی جذب او را میگیرد وارد همان منطقه نورانیت میشود در اوائل که آن منطقه جذب را احساس میکند . انسان است دیگر ( ملائکه در همان مرتبه ای که هستند خوش هستند هر ملکی یک مرتبه ای دارد که از آن بالاتر نمی تواند برود و به همان مرتبه ای که دارد راضی است ) انسان که یک وجود لایتناها دارد یعنی وقتی وارد منطقه جذب الهی میشود بیشتر میخواهد به هر مقامی که رسید مقام بالاتر را میخواهد ، سِرِّ ایجاد درد در این است .

انسان در اول کار که عشق خدا در قلبش افتاد " مطلبی که وجود دارد " نه این که نرسیده است ، هنوز واصل نشده است ، درد دارد ، سوز دارد ، هِی گریه میکند ، هِی میسوزد و ناراحت است که چرا نرسیدم ؟ چرا بالاتر نمیروم ؟ هِی بالاتر را میخواهد .
انسان یک وجودی دارد که میتواند صعود کند یا نزول کند .
لذا وقتی که در محیط جذب خدا قرار میگیرد یکمرتبه احساس میکند که یک نیرویی دارد او را به سمت خودش میکشد که به این میگوییم عشق و عشق خدا در دلش پیدا میشود .
از آن حَدی که دارد خوشش نمیاید میخواهد بالاتر برود ، بالاتر که میرسد باز میخواهد بالاتربرود .
عاشق همیشه دردمند است تا زمانی که به اصل ذات برسد و فانی بشود ، در آنجاست که دیگر آرام میشود ، آنجا دیگر مرتبه آرام شدن انسان است ، به سکون میرسد ، به ثبوت میرسد ، آنجا دیگر گریه هایش تمام میشود .
اصل سوز و گریه و درد و زاری خوب است اما کمال مطلق نیستند .
سالک باید به جایی برسد که آرام بشود ، نه دردی ، نه گریه ای ، نه عشقی ، آن موقع کی است ؟ وقتی که به فنا رسید و از فنا برگشت وقتی که وجودش در ذات خدا ریخت .
مثل رودخانه ای که از همان بالای کوه که راه می افتد میخواهد به سوی دریا برود ، هِی خودش را به این سنگ میزند به آن سنگ میزند ، این طرف آن طرف میرود ، عشق دریا را دارد و ناآرام است ، وقتی که به دریا رسید آرام میشود ...

*********************************************************************

علامه حمید رضا مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی منطق الطیر

 

۰ نظر ۰۱ مهر ۹۸

هوالحق

...بسم الله الرحمن الرحیم خیلی حرف درونش دارد، اُمّ الاسماء الله است، خیلی چیزها از الله درمیاید، از رحمان درمیاید، از رحیم در میاید. قرآن میفرماید: (بل نحن محرومون) ما محروم هستیم، یعنی همین که به اندازه همه عالم آفرینش در بسم الله الرحمن الرحیم درونش حرف دارد، مطلب دارد، درونش مقام دارد، عالی ترین مقامی که انسان در سیر الی الله میتواند برسد، مقام بسم الله الرحمن الرحیم است.
تا باطن بسم الله برای ما کشف نشود، هیچی از عوالم... همانطور که تا بسم الله را نگویید، نمی توانید وارد سوره های قرآن بشوید، همچنین در عالم آفرینش تا به باطن بسم الله وارد نشویم، نمی توانیم به باطن عالم وارد بشویم.
همانطور که ظاهر بسم الله مقدمه ای برای ورود به سوره های قرآن است، همانطور باطن بسم الله یک مقدمه ای برای وارد شدن به باطن عالم آفرینش است، بنابراین اگر کسی میخواهد به مقام باطن عالم برسد، به اسراری که در باطن عالم است برسد، باید به مقام بسم الله برسد. مقام فوق العاده عجیبی است.
در آن آیه ای که فرمودند:
کل أمر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو أبتر
هر کاری مهمی که با بسم الله شروع نشود، ناتمام است.
خیلی از کفار هستند که بسم الله نمی گویند، کارشان هم تمام میشود، مثلا میخواهد خانه ای بسازد، بسم الله نمیگوید، خانه را میسازد و تمام میکند و یا ماها در خیلی از کارها بسم الله نمی گوئیم، امّا کارمان تمام میشود، پس چرا در اینجا می فرمایند که هر کار مهمی که با نام خدا، یعنی بسم الله، شروع نشود، ناتمام است؟ کار تمام این نیست که آجرها را روی هم بگذارم و یک خانه بشود، کار تمام اینست که انسان یک کاری را که شروع میکند، این کار در باطن عالم وارد بشود و شروع به عروج بکند و برود، برود تا به خدا برسد، این کار تمام میشود.

۲ نظر ۱۳ شهریور ۹۸

همراهان گرامی می توانید فایل های صوتی زبدة الاسرار را در زیر دانلود نمایید.


زبدة الاسرار_جلسه اول

زبدة الاسرار_جلسه دوم

زبدة الاسرار_جلسه سوم

زبدة الاسرار_جلسه چهارم

زبدة الاسرار_جلسه پنجم
۱ نظر ۱۳ شهریور ۹۸

...نه اینکه جان پالوده شده نیست " جان پر از آلایش هاست ، پر از آلودگی هاست ، ظلمت دارد " این علوم هم که درونش ریخته میشود ، ظلمت میشود ، ولو اینکه علم دین بریزی...

...به عمل نیست به معرفت است ، اصل و اساس آنچه که شخصیت انسان را تشکیل میدهد معرفت توحید است به شرط اینکه...

...آیا واقعاً در قلبتان عشق خدا را میبینید ، آن عشقی که شب ها خواب را از شما بگیرد ، آن عشقی که خوراک را‌ از انسان بگیرد ، اینست که به عمل مغرور نشوید ، به عمل خیلی...

...طوری بشود که اگر انسان یک رکعت نماز خواند ، این یک رکعت کلی حجابها را بسوزاند ، حجاب سوز باشد ، این نماز ارزش دارد ، اما متاسفانه...

...عبادت باید انسان را در راه محبت سیر بدهد ، در راه عشق سیر بدهد ، یعنی انسان کم کم ببیند که...



**********************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی شرح منطق الطیر

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۸

هوالحکیم

... یک چیز برایشان مهم بود ، یا موقعیتشان ، یا مقامشان ، یا شغلشان ، یا اعتبارشان ، یا شریعتشان و ... برایشان بت شده بود اینها نتوانستند بیایند .
هر کسی یک آستانه مقاومتی دارد ، مقاومت میکنند تا مرز مال ، همینکه که قرار باشد مالشان را بدهند دیگر نمیایند ، بعضی ها با آدم هستند تا پای موقعیت و مقامشان ، همینکه که احساس میکنند موقعیتشان به خطر می افتد ، دیگر با آدم نمیایند و یا بعضی ها هستند تا پای آبرو ، همینکه احساس بکنند آبرویشان میخواهد به خطر بیفتد با آدم نمیایند ( بعضی ها دیگر خیر ، تا پای جان هم هستند ، میگیوید حاضرم جانم را هم از دست بدهم ) .
مردم آستانه مقاومتشان فرق میکند ، این امتحانات هم برای همین هست که معلوم بشود آستانه مقاومت هر کسی چقدر هست و یا بعضی ها آستانه مقاومت شان تا شریعتشان هست ، یعنی همین که ببینند شریعتشان دارد از دست میرود ، دیگر نمایند .
انسان باید شریعت را حفظ بکند ، تا به آخر هم حفظ بکند ، اما میخواهم بگویم برای بعضی ها بت شده است ، همان نمازشان بت شده است ، همان حجابشان حجاب شده است و ... بت شدنش بد است ، لذا اینقدر شریعتش را دوست دارد که به هیچ وجه حاضر نیست آن را از دست بدهد و معمولاً بیشتر مشایخ در قدیم الایام میخواستند کسانی را بپذیرند و امتحان بکنند ، بیشتر یا با جنبه شریعت امتحان میکردند و یا با یک بحث حیثیتی ( مثلاً آبرو ) .
شمس تبریزی به آن بنده خدا میگوید اگر میخواهی شاگرد من بشوی ، بیا بنشینیم سرچهار راه ، سر چارسوق شهر ( مثلاً مثل همین چهارراه امامزاده ما که محل مرکزی هست ) بنشینیم و تو شراب بخور و من هم نگاه بکنم که هم آبرویت برود و هم مردم بگویند آدم بی دینی هستی و ...
اینطور امتحان میکردند ، گفت نه من نمیایم ، چه بسا که مثلاً هم خدا را که میگوید حرام هست و هم از مردم دیگر ، بالاخره میخواهد در میان مردم باشد ، مردم چه میگویند ؟ مردم میگویند آدم فاسقی هست .
اینست که این امتحانات را انجام میدهند به خاطر اینکه ببینند چه کسی واقعاً مردش هست و تا کجا میخواهد بیاید ، مرز مقاومت و استقامتش تا کجا هست و ...
در احوال حضرت امیر هست که ۳ گروه ناکثین و مارقین و قاسطین ( اینها یک عده ای بودند که از حضرت جلو بودند ) مثلاً فرض کنید ، حضرت فضائلش که مخفی نبود ، وقتی که میایند و میگویند بیا و از گناهی که کردی استغفار کن " با معاویه صلح کردی ، از گناهی که کردی استغفار کن " دارند از حضرت جلو میزنند و یا قبلاَ برایتان گفته ام که داشتند به جنگ میرفتند ( ظاهراً جنگ نهروان بود ) که حضرت به یک سرزمینی میرسند و ظهر وقت نماز میشود ، حضرت میفرمایند که این زمین عذاب شده است ، من اینجا نماز نمیخوانم ، هر وقت از اینجا رد شدیم نماز میخوانم ( یک عده نماز خواندند ، گفتند ما همینجا میخوانیم ) یک نفر بود که گفت تا این مرد نماز نخواند من هم نمیخوانم ، یک عده نماز خواندند و همینطور که حرکت میکردند ( لشکر حرکت کردنش سنگین هست ) مردم هِی دیدند به غروب نزدیک میشوند و گفتند نمازمان از دست میرود و نماز خواندند تا بالاخره همه نماز خواندند ، شب شد ، و فقط یک نفرشان نماز نخواند ( گفت تا این مرد نماز نخواند من هم نمیخوانم ) دیگر وقتی از آن سرزمین گذشتند حضرت به آن شخص گفت که حالا برخیز و اذان ظهر را بگو ، گفت که الان دیگر شب است ، چه اذانی ؟ حضرت تکرار کردند اذان ظهر را بگو ، او اذان ظهر را گفت ، حضرت گفتند اقامه را هم بگو ، او اقامه را هم گفت ، بعد دیدند که خورشید برگشت ( یکی از موارد رد شمس همینجاست ) که میگویند حضرت خورشید را برگرداندند .
همه از حضرت جلو زدند ، هیچکس نمیفهمد که این انسانی هست که فرموده :
علی مع الحق و الحق مع علی
یعنی نماز نخواندش هم حق هست ، اینها از چه پیروی میکنند ، کدام دین را پیروی میکنند ( حضرت نماز نمیخوانند ولی اینها نماز میخوانند ) اینها از کدام دین پیروی میکنند ؟ مرجع تقلیدشان چه کسی هست ؟ خُب در جایی که علی دارد میرود و نماز نمیخواند ، یعنی اینها میخواهند بگویند که اگر نماز نخوانیم به جهنم میرویم ؟ اگر قرار باشد به جهنم بروند ، خُب علی جهنم میرود ، علی که به جهنم نمیرود ( اینها از کدام دین پیروی میکنند ؟ از کدام امام ؟ از کدام مرجع تقلید میکنند ؟ ) وقتی که مرجعشان نماز نمیخواند ...
اینها را بترسیم که در یک جایی میبینی که از امام جلو میزنیم .
همین ها هستند که وقتی امام زمان ظهور میکند ، میگویند که :
إِذا قام الْقائِم (ع) جاء بأَمر جدید کما دعا رسول اللَّه فی بدو الإِسلام إِلی أَمر جدید
میگویند چرا امام احکامی که میگوید ، چیز دیگری هست ، نه اینکه امام در آنجا به باطن دین عمل میکنند ، اینها حتماً میخواهند که رفتار امام در چهارچوب رساله عملیه باشد ...
اصلاً اگر امام آمد و گفت بنشین و شراب بخور ، یعنی انسان باید در اینجا با امام بحث بکند که حرام است.

... همین ها هستند که وقتی امام زمان ظهور میکند ، میگویند که :
إِذا قام الْقائِم (ع) جاء بأَمر جدید کما دعا رسول اللَّه فی بدو الإِسلام إِلی أَمر جدید
میگویند چرا امام احکامی که میگوید ، چیز دیگری هست ، نه اینکه امام در آنجا به باطن دین عمل میکنند ، اینها حتماً میخواهند که رفتار امام در چهارچوب رساله عملیه باشد ...
اصلاً اگر امام آمد و گفت بنشین و شراب بخور ، یعنی انسان باید در اینجا با امام بحث بکند که حرام است .
اینست که بعضی ها از امام جلو میزنند ( بعضی ها از حقیقت جلو میزنند ) ، یک چهارتا چیزی به عنوان دین یاد گرفته اند ، به عنوان شریعت و همان را بت کرده اند و اصل قرار داده اند ، حقیقت و ملاک قرار داده اند و بعد همین ها هستند که بر علیه امام زمان شمشیر میزنند " به امام اعتراض میکنند " و لذا امام چه بسیار از همین مسلمان ها را میکشد ، چه بسیار دشمنانی دارد که از خود فقها هستند ( فقیه است دیگر ، میبیند کاری که امام دارد میکند با ملاک هایی که از فقه و احادیث استنباط میکند جور درنمیاید و مخالفت میکند ) .
باید این بت ها را بزنیم و بشکنیم ، چیزهایی که در نظر ما بت شده اند ( اینها را باید بشکنیم ) ...

******************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی منطق الطیر

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸