*خصوصیات یک قافله ی حج* قسمت هفتم
بسمک یا سلام
*************
ورود در بادیه
*********
🔹بعد از اینکه انسان از شهر و وطن خودش خارج شد، وارد بادیه و بیابان میشود. البته بیابان جایی است که خطرات بسیاری در آن هست. خطر گم کردن راه، تمام شدن آب و غذا، بیماری، حیوانات درنده، دزدها و راهزنان، طوفان شن، سرما، گرما، و بسیاری مخاوِف و مهالک دیگر.
زمانی که حاجیان در بین راه در حرکت هستند، دائماً بین دو حالت قرار دارند: یکی اینکه همواره و در هر لحظه در حالت خوف و ترس هستند که مبادا همین الآن راهزنانی بر سر ما بشورند و ما را بکُشند و اموال ما را ببرند. همیشه در هراسند که مبادا طوفان شنی برخیزد و در زیر خروارها شن روان مدفون شوند، همیشه میترسند که قافله سالارشان بمیرد و اینها در بیابان سرگردان شوند و ... . و خلاصه لحظهای قلبشان فارغ از حزن و اندوه نیست.
🔸از طرف دیگر در دلش نور امیدی هم هست که خداوند آنها را به سلامتی به مکّه میرساند و آنها به مقصودشان که زیارت بیتالله و درک آن فیض عظیم است، خواهند رسید.
🔺بنابراین حاجی در سفر ظاهری و جسمانی وقتی که از شهرش خارج شده و به بیابان رو مینهد، دائماً بین خوف و رجا است.
🔹همچنین در آن سفر روحانی هم که از دنیا خارج میشود و به سوی وادی مقدس توحید گام مینهد، باید بین خوف و رجا به سر برد. یعنی همچنانکه در سفر جسمانی همواره در ترس است که به شهر مکّه نرسد، و امید دارد که برسد، در سفر روحانیش نیز همواره در ترس باشد که خدا زیارتش را قبول نکند و او را به مقام قرب خود راه ندهد، و از طرفی امید داشته باشد که بالاخره خداوند کریم است و ما را میپذیرد.
💢به عبارت دیگر از یک طرف حاجی دائماً در بین راه و در حین انجام اعمال در هراس و بیم است که شیطان در هر گوشهای کمین کرده و در صدد است که بطور ناگهانی در یک جا که غافل باشم و برای لحظهای توجهم از خدا برگردد و به دنیا متوجه شوم، از همان فرصت استفاده کرده و بر من شبیخون آرد و وارد وجودم شود، و چون خداوند شیطان را در درون وجود من ببیند، رویش را از من برگرداند و مرا به بارگاه قرب خودش راه ندهد.
🔹به هر حال انسان در یک لحظۀ بسیار کوتاه توسط شیطان ربوده میشود و بسیار بودهاند انسانهای زاهد و پرهیزگاری که در یک لحظۀ خیلی کوتاه گمراه شدهاند. البته شیطان سالهای سال بر روی کسی که میخواهد گمراهش کند کار میکند. این نکتۀ مهم را باید توجه داشت که اکثریت انسانها و قسمت بسیار زیادی از آنها را شیطان کاری به کارشان ندارد و در صدد گمراه کردن آنها نیست. زیرا برای گمراه شدن آنها زرق و برقها و جلوههای کاذب دنیا از بیرون کافی است که نفس ضعیف آنها را وسوسه کند و نفس آنها میل و اشتیاق به آن جلوهها و زیباییهای کاذب پیدا کند و در نتیجه به جای رو نمودن به خدا، به دنیا رو آورد، و رو نمودن به دنیا معنایش پشت نمودن به خداست. بنابراین زیباییهای ظاهری حیات دنیا از بیرون و کششهای نفس اماره به سوی دنیا، از درون کافی است برای گمراه شدن آنها و سوق داده شدن آنها از خدا به سوی دنیا. چنین انسانهایی خود به خود در سفر حج به مقام قرب نمیرسند و مقرّب درگاه خداوند نیز نمیشوند. دست خالی میروند و دست خالی برمیگردند. محروم میروند و محروم بازمیگردند.
🔸اما شیطان سعی و تلاشش را میگذارد برای کسانی که در وادی توحید قدمهای بزرگی برداشتهاند و در توحید از لحاظ عملی و ایمانی قوت پیدا کردهاند، یا در جهت عمل و تقوا و پرهیزگاری بسیار قوی هستند و عمری را در دوری از محرمات، و اجتناب از اعمال خلاف رضای خدا به سر برده و عبادات سنگین و ریاضات طاقتفرسا را بر خود هموار کرده و در عمرشان قائم اللیل و صائم النهار بودهاند.
🔹چنین افرادی در طول تاریخ کم نبودهاند و شیطان در هر دو جهت افراد بسیاری را گمراه کرده است. در جهت علمی، قرآن بلعم باعور را مثال میزند که صاحب اسم اعظم بود ولی شیطان چنان او را به وادی ضلالت کشاند که تمام ایمانش را بر باد داد. در جهت عملی نیز داستان «برصیصا» معروف است.
✅ اینست که انسان همواره باید خود را در معرض آسیب شیطان ببیند.
🔸...اینست که انسان همواره باید خود را در معرض آسیب شیطان ببیند و ترسان و هراسان از اینکه هر لحظه شیطان ممکن است از کمینگاهش بدر آمده و تیری به سوی او پرتاب نموده که روح او را نابود کند.
🔺البته این خطر برای شخص حاجی بسیار بیشتر است. زیرا سفر حج سفری است که خداوند به بندگانش و به حجاجی که خانه و کاشانه و جمیع تعلقاتشان را رها کردهاند و به عشق زیارت او سرگشتۀ بیابانها شدهاند نظر خاصی دارد و عنایات خودش را بیشتر شامل حال آنها مینماید. لذا شیطان هم از این طرف خود را کاملاً آماده و مصمّم میکند که حجاج را از حج واقعی منصرف کند و دل آنها را به جای توجه به خدا به اعمال ظاهری حج متوجه سازد و آنها را در بازارها مشغول نماید، یا در طول مسافرت مسئلهای برایشان پیش آورد که خودشان اصلاً گمان نمیکردهاند و احتمال نمیدادهاند که چنین معصیتی برای آنها پیش آید.
💢شیطان هر لحظه مترصّد است و در کمین نشسته است تا فرصتی به دست آورده و سفر حجاج را باطل و اعمالشان را فاسد گرداند.
🔸این است که حاجی چون رو در بیابان میگذارد و از شهرش خارج میشود، باید بسیار خائف و هراسناک از پیش آمدن چنین مواردی باشد و خود را در میان مهالک فراوان ببیند و خود را در وادیی ببیند که هر قدمش هلاکت است و پرتگاههای عمیق است که روح آدمی اگر در یکی از آنها سقوط کند تا قعر جهنم پیش خواهد رفت.
البته از طرف دیگر امید خودش را کاملاً به خدا بیندازد و توکل بر خدا نماید و در عین ترس از آن مسائل، امید به خدا را داشته باشد که خداوند مرا حفظ خواهد کرد و مرا در این سفر از شرّ شیطان درونی یعنی نفس اماره و شیطان بیرونی یعنی ابلیس حفظ خواهد نمود و خلاصه با این دو بال وارد وادی حج شده، پا در بیابان گذارد.
******************************
حضرت علامه مروجی سبزواری
سلسله بیانات اسرار حج