*برگرفته از جلسه ۱۲ موانع عبادت
...نه اینکه جان پالوده شده نیست " جان پر از آلایش هاست ، پر از آلودگی هاست ، ظلمت دارد " این علوم هم که درونش ریخته میشود ، ظلمت میشود ، ولو اینکه علم دین بریزی...
...به عمل نیست به معرفت است ، اصل و اساس آنچه که شخصیت انسان را تشکیل میدهد معرفت توحید است به شرط اینکه...
...آیا واقعاً در قلبتان عشق خدا را میبینید ، آن عشقی که شب ها خواب را از شما بگیرد ، آن عشقی که خوراک را از انسان بگیرد ، اینست که به عمل مغرور نشوید ، به عمل خیلی...
...طوری بشود که اگر انسان یک رکعت نماز خواند ، این یک رکعت کلی حجابها را بسوزاند ، حجاب سوز باشد ، این نماز ارزش دارد ، اما متاسفانه...
...عبادت باید انسان را در راه محبت سیر بدهد ، در راه عشق سیر بدهد ، یعنی انسان کم کم ببیند که...
**********************************************************************************************
پیاده شده از فایل صوتی شرح منطق الطیر
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله
هوالحکیم
... یکوقتی خدمت دوستان این معنا را عرض کرده ام که اگر به امام رضا " علیه السلام " امام غریب میگویند ، معنای ظاهریش اینست که در شهرشان و نزد خانواده شان نبودند ، اما یک بُعد باطنی هم دارد و آن اینکه چون امام رضا " علیه السلام " مظهر ولایت هستند و ولایت در این عالم غریب هست ، لذا اینست که امام غریب میگویند .
معمولاً اولیاء خدا در این عالم غریب هستند ، تنها هستند ، همزبانی ندارند .
ولایت در این عالم غریب هست ، مردم نمیشناسند ، مردم دنبال ولی نیستند ، دنبال ولایت نیستند ، بنابراین خود امام رضا " علیه السلام " هم که چون در میان ائمه ما مظهر تام ولایت هست ، از این جهت هست که غریب هستند .
درست است که ما حاجت های دنیایی که داریم ، در حرم های ائمه میرویم از آنها حاجت هایمان را میخواهیم ، اگر گرفتاری داریم ، اگر مریض داریم ، اگر مثلاً مغروض هستیم و ... میاییم و از این ائمه بزرگوار حاجت میخواهیم ، اما در نزد انسان های اهل دل که واقعاً نسبت به مقام روحانی و نورانی این بزرگواران یک معرفت کاملی دارند ، اینها بی ادبی میدانند که انسان به نزد امام رضا برود و گرفتاریهای دنیویش را از امام رضا بخواهد ، بخواهد که مثلاً خانه ندارم ، قرض دارم ، گرفتاری دارم که البته شما میبینید که متأسفانه و متأسفانه بیشتر روضه هایی که خوانده میشود ، مداحی هایی که برای ائمه بزرگوار میشود ، این معنا را زیاد متذکر میشوند که مثلاً عده ای گرفتار به در خانه تان آمده اند ( یکی قرض دارد ، یکی مریض دارد و ... ) ، اینها خلاف ادب هست .
انسان باید از هر کسی یک چیزی طلب بکند ، یکوقتی انسان به دکتر میرود و میگوید شفایم بده ، یک فقیری به در خانه پولداری میرود و میگوید پول بده و ... هر کسی که به نزد کسی میرود متناسب با او میرود ، مثلاً کسی به نزدیک پزشک برود و بگوید قرض دارم ( پزشک برای چه کاری است ؟ انسان را شفا بدهد ) و یا انسان به در خانه پولداری برود و بگوید مریضم و مریضیم را شفا بده ، نمیشود ، آن آدم پولدار و بخشنده را باید انسان به نزدش برود و کمک بخواهد .
انسان به در خانه هر کس که میرود باید متناسب با او باشد .
امام رضا " علیه السلام " و یا سائر ائمه ، فرقی نمیکند ( همه شان نور واحد هستند ) .
" زیارت جامعه که زیارت عحیبی هست ، چه مقام هایی را برای این بزرگواران میشمارد " میفرماید :
بکم فتح الله
یعنی فتح و گشایش روحانی بوسیله اینهاست .
من أراد الله بدأ بکم
هر کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت بکند به نزد اینها برود ، هر کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت بکند ، چون مردم به سوی خدا حرکت نمیکنند ، مردم یا به سوی دنیا حرکت میکنند و یا در نهایت به سوی بهشت حرکت میکنند . میگویی چرا نماز میخوانی ؟ چرا صدقه میدهی ؟ چرا صله رحم میکنی ؟ و ... میگویند میخواهم به بهشت بروم . معمولاً مردم اینطور هستند ، یا بر روی دنیایشان کار میکنند ( به در مغازه میرود ، اداره میرود و ... ) و یا نماز میخوانند ، روزه میگیرند ، مکه میروند ، صله رحم میکنند ، انفاق میکنند و ... میگویند ثواب دارد ، امام رضا به درد اینها نمیخورد . کسانی که خود ذات خدا را هدف گرفته اند ، میگویند نه چشممان به دنیاست ، نه چشممان به بهشت هست ( میخواهی در قیامت ما را به بهشت و یا جهنم ببری ببر ) من برای بهشت کار نمیکنم ، من خودت را میخواهم ، من فقط و فقط برای خودت عبادت میکنم ، (میخواهی پاداش بدهی و یا ندهی ) حتی اگر توسط یک نبی و یا ولی برایم یک کاغذ مهر شده از طرف خودت بفرستی که عبادت بکنی و یا نکنی من تو را به جهنم میبرم ( حتی اگر انسان مطمئن ، مطمئن باشد که خدا او را به جهنم میبرد ) باز هم میگوید چون تو را دوست دارم عبادتت میکنم ...
البته اینطور عبادت ، عبادت عاشقان است ، عبادت عارفان است که واقعاَ خدا را به طلب مزد عبادت نمیکنند . اگر کسی به این حد رسید ، حالا به نزد امام رضا برود " حالا امام رضا را درک میکند " ، برود و بگوید یا امام رضا من خود خدا را میخواهم ، من ذات خدا را ...
************************************************************************************************
برگرفته از فایل ولایت امام رضا
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله
عبادت امام زمان
... نکته ای در مورد بحث دیشب که بعضی از دوستان اشکال داشتند ، در مورد اینکه عرض کردم عبادت های ما به سوی انسان کامل واقع میشود که انسان کامل در زمان ما وجود مقدّس امام زمان(ع) هستند .
اینطور نیست که ما وقتی به نماز می ایستیم ، قصد کنیم که دو رکعت نماز صبح میخوانم به جهت نزدیک شدن به امام زمان ، هیچگاه ایشان را قصد نمیکنیم ، ایشان را نیّت نمیکنیم ، خدا را نیّت میکنیم ، اگر کسی بخواهد غیر خدا را در عبادتهایش نیّت بکند ، عبادتهایش باطل است ، این شرک است ، فقط باید خدا را نیّت بکنیم .
این که نیتمان خدا هست یک مطلب است ، امّا عبادت ما که میخواهد به خدا برسد یک مطلب دیگری است .
فرض بفرمائید که ( معمولاً در روستاها آب را در یک استخر جمع میکنند و بعد رها میکنند که به زمین های زراعتی برود ) اگر این آبی که در استخر جمع شده است، از او بپرسید که تو میخواهی به کجا بروی ؟ هدفت کجا است ؟ میگوئید : هدف من رسیدن به زمین زراعتی است ، امّا آیا این آب از این استخر بدون واسطه آن جوی میتواند به زمین برسد ؟ درست است که نیّتش این است که میخواهد برود و به زمین برسد ، میگوید هدف من رسیدن به زمین کشاورزی و سیراب کردن گندم ها است ، امّا وقتی که میخواهد از استخر راه بیفتد ، باید یک مسیری را طی بکند ، جوی آب را طی بکند تا به زمین برسد .
ازتوحید ربوبیت، توحید معبودیت در می آید.
بنابراین چون رب یکی ست، معبود هم یکی ست. و عبادت عبارت است از حرکت تکاملی انسان به سوی یک کمال. یک کمالی را انسان در جایی در نظر میگیرد همین که انسان حرکت می کند می رود سوی آن کمال، این عبادت می شود. وقتی که انسان گرسنه هست و می رود به سمت سفره نان این می شود عبادت. حرکت انسان به سوی کمال میشود عبادت.
وقتی که ما گفتیم که همه آثار عالم مال خداست، بنابراین اگر نان سیر کننده است یعنی خداوند است که سیر کننده است. اگر من دارم می روم به سوی نان تا آن را بخورم و خودم را سیر کنم یعنی دارم نان را عبادت می کنم اما در واقع اثر آن که سیرکنندگی ست مال خداوند است یعنی دارم خدا را عبادت می کنم. اگر من تشنه هستم و می روم به سمت لیوان آب تا تشنگی خودم را برطرف کنم اثر سیراب کنندگی مال خداست، من همینجور که دارم می روم به سوی لیوان آب یعنی لیوان آب را عبادت می کنم یعنی خدا را دارم عبادت می کنم.
کامل شدن انسان در گرو چیست؟ کامل شدن یعنی اینکه از آثار موجودات استفاده کنیم. یعنی از اثر آب استفاده کنم خودم را سیراب کنم، یعنی از اثر نان استفاده کنم خودم را سیر کنم، از اثر لباس استفاده کنم خودم را بپوشانم، از اثر نمک استفاده کنم غذا را شور کنم، از اثر شکر استفاده کنم و غذا را شیرین کنم؛ از اثر معلم استفاده کنم خودم را دانا کنم. ببینید کامل شدن انسان در گرو این است که انسان آثار موجودات را به خودش انتقال دهد، اثر آب را به خودش؛ اثر نان را به خودش؛ آن وقت این میشود عبادت. یعنی من که می خواهم بروم به سراغ نان و اثر آن را به خودم انتقال دهم می میشود عبادت نان، من که می خواهم بروم به سوی معلم و اثر معلم را که دانایی ست به خودم انتقال دهم این می شود عبادت معلم و چون آثار مال خداست من که دارم معلم را عبادت می کنم یعنی دارم خدا را عبادت می کنم. رفتن به سوی نان و عبادت نان یعنی دارم خدا را عبادت می کنم.
یعنی همه موجودات عالم دارند یک حقیقت را عبادت می کنند و آن الله است.
رب یعنی صاحب اثر وقتی من به سوی موجودات حرکت می کنم تا اثر آنها را به خودم انتقال دهم، من در واقع خدا را دارم عبادت می کنم. آثار همه مال خداست. همیشه انسان به سوی رب حرکت می کند؛ همیشه انسان رب را عبادت میکند، انسان خالق خودش را عبادت نمی کند. ما اگر خدا را عبادت می کنیم از این جهت نیست که خدا ما را خلق کرده است چه بسا کسانی که اصلا نسبت به خلق خودشان اعتراض داشته باشند. اگر پدر و مادر خودمان را تشکر میکنیم ستایش میکنیم نه از این جهت است که ما را به دنیا آورده اند شاید اصلا کسی باشد که اعتراض داشته باشد که چرا مرا به دنیا آورده اند. اگر ما از آنها تشکر میکنیم ستایش شان می کنیم از این جهت است که ما را ربوبیت می کنند. ما را بزرگ مان کرده اند، حوایج مان را برطرف کرده اند. همیشه انسان رب خودش را عبادت می کند. شما چرا از دکتر تشکر می کنید؟ چرا به سوی دکتر حرکت می کنید؟ برای اینکه دکتر مریضی من را شفا می دهد. چرا به سوی نان حرکت میکنم؟ چون نان گرسنگی من را از بین میبرد. به سوی پزشک می شود عبادت او، حرکت به سوی نان میشود عبادت آن، چرا؟ چون اینها من را کامل می کنند و چون آثار اینها مال خداست، پس من خدا را عبادت می کنم.
این می شود توحید عبودیت.
************************************************************************
پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله
هو المعبود
*********
حضرت علامه مروجی سبزواری در یکی از جلسات شرح توحید شیخ صدوق در مفهوم باطنی عبادت فرمودند:
درحقیقت عبادت عبارت است از حرکت روحی که دارای وجود مقیّد است بسوی وجود مطلق .
حال برای چه یک وجود مقیّد می خواهد به سوی وجود مطلق حرکت کند ؟
برای اینکه وجود مقیّد همان قیدش باعث آزارش می شود ، احساس آزار و ناراحتی و حبس می کند ، می خواهد برود وجودش را به وجود مطلق ملحق کند و از زندان دربیاید ، مثل ماهی داخل تنگ آب ، که می خواهد خودش را درون دریا بیاندازد ، این می شود معنی عبادت....