🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایت» ثبت شده است

 

... زلف را هم میتوانید کثرات افعالی بگیرید و هم کثرات اسمائی بگیرید ( هر دوتایش را میشود بگیریم ) هم منظور از زلف موجودات عالم باشد و هم اسماء الهی باشد .
زلف یک چیز کش داری باشد ، از همان اسماء باشد تا افعال .
اما چیزی که هست وجود از آن منطقه مطلق خودش که میاید ، اولین پیچی که میخورد همان الله را از خودش ظهور میدهد که مقام جامعیت اسمائی است که اسماء متضاد در آنجا با هم جمعند .
باز میاد و یک پیچ دیگر میخورد ، یعنی یک تعین دیگر پیدا میکند و افعال در آنجا با هم جمع میشوند ، یعنی تعین بعدی ( تعین ثانی ) .
تعین اولی الله است و تعین ثانی اعیان هستند .
اینها پیچ هایی هستند که وجود میخورد ، گره هایی هستند که وجود میخورد ، لذا میگوید سالک باید این گره ها را باز بکند تا بعد به اصل مطلب ( هُوَ ) برسد .
میفرماید
خم زلف تو دام کفر و دین است
این پیچی که وجود خورده است ( این تعینی که وجود کرده است ) مثل دامی میماند که کفر و دین را با هم در این دام انداخته است .
کفر اسم مضل هست و دین اسم هادی است ،
هر دو را با هم جمعشان کرده است ( هر دو در اینجا با هم جمع هستند ) و بسیاری اضداد دیگر مثل محی و ممیت و یا قابض و باسط و همینطور

خم زلف تو کار کفر و دین است
زکارستان او یک شمه این است


یعنی از کارهای کارستانی که او کرده است ، اینست که آمده ست یک شمه کفر و دین را با هم جمع کرده است ( یکی اش ) اما جمع های دیگری هم کرده است مانند محی و ممیت ، قابض و باسط ، راتق و فاتق و ...
اینست که میگوید یک کاری که کرده است کفر و دین را با هم جمع میکند ، یعنی دو اسم هادی و مضل را با هم جمع میکند ، در کجا ؟ در مرتبه وحدت اسمائی
در مرتبه وحدت افعالی فرعون و موسی را با هم جمع میکند که فرعون کفر است و موسی ایمان است .
میگوید یک شمه این است ، شمه های دیگر هم دارد که عرض کردم قابض و باسط را با هم جمع میکند ، محی و ممیت را با هم جمع میکند ...

************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر حافظ

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۸

هوالحکیم


... یکوقتی خدمت دوستان این معنا را عرض کرده ام که اگر به امام رضا " علیه السلام " امام غریب میگویند ، معنای ظاهریش اینست که در شهرشان و نزد خانواده شان نبودند ، اما یک بُعد باطنی هم دارد و آن اینکه چون امام رضا " علیه السلام " مظهر ولایت هستند و ولایت در این عالم غریب هست ، لذا اینست که امام غریب میگویند .
معمولاً اولیاء خدا در این عالم غریب هستند ، تنها هستند ، همزبانی ندارند .
ولایت در این عالم غریب هست ، مردم نمیشناسند ، مردم دنبال ولی نیستند ، دنبال ولایت نیستند ، بنابراین خود امام رضا " علیه السلام " هم که چون در میان ائمه ما مظهر تام ولایت هست ، از این جهت هست که غریب هستند .
درست است که ما حاجت های دنیایی که داریم ، در حرم های ائمه میرویم از آنها حاجت هایمان را میخواهیم ، اگر گرفتاری داریم ، اگر مریض داریم ، اگر مثلاً مغروض هستیم و ... میاییم و از این ائمه بزرگوار حاجت میخواهیم ، اما در نزد انسان های اهل دل که واقعاً نسبت به مقام روحانی و نورانی این بزرگواران یک معرفت کاملی دارند ، اینها بی ادبی میدانند که انسان به نزد امام رضا برود و گرفتاریهای دنیویش را از امام رضا بخواهد ، بخواهد که مثلاً خانه ندارم ، قرض دارم ، گرفتاری دارم که البته شما میبینید که متأسفانه و متأسفانه بیشتر روضه هایی که خوانده میشود ، مداحی هایی که برای ائمه بزرگوار میشود ، این معنا را زیاد متذکر میشوند که مثلاً عده ای گرفتار به در خانه تان آمده اند ( یکی قرض دارد ، یکی مریض دارد و ... ) ، اینها خلاف ادب هست .
انسان باید از هر کسی یک چیزی طلب بکند ، یکوقتی انسان به دکتر میرود و میگوید شفایم بده ، یک فقیری به در خانه پولداری میرود و میگوید پول بده و ... هر کسی که به نزد کسی میرود متناسب با او میرود ، مثلاً کسی به نزدیک پزشک برود و بگوید قرض دارم ( پزشک برای چه کاری است ؟ انسان را شفا بدهد ) و یا انسان به در خانه پولداری برود و بگوید مریضم و مریضیم را شفا بده ، نمیشود ، آن آدم پولدار و بخشنده را باید انسان به نزدش برود و کمک بخواهد .
انسان به در خانه هر کس که میرود باید متناسب با او باشد .
امام رضا " علیه السلام " و یا سائر ائمه ، فرقی نمیکند ( همه شان نور واحد هستند ) .
" زیارت جامعه که زیارت عحیبی هست ، چه مقام هایی را برای این بزرگواران میشمارد " میفرماید :
بکم فتح الله
یعنی فتح و گشایش روحانی بوسیله اینهاست .
من أراد الله بدأ بکم
هر کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت بکند به نزد اینها برود ، هر کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت بکند ، چون مردم به سوی خدا حرکت نمیکنند ، مردم یا به سوی دنیا حرکت میکنند و یا در نهایت به سوی بهشت حرکت میکنند . میگویی چرا نماز میخوانی ؟ چرا صدقه میدهی ؟ چرا صله رحم میکنی ؟ و ... میگویند میخواهم به بهشت بروم . معمولاً مردم اینطور هستند ، یا بر روی دنیایشان کار میکنند ( به در مغازه میرود ، اداره میرود و ... ) و یا نماز میخوانند ، روزه میگیرند ، مکه میروند ، صله رحم میکنند ، انفاق میکنند و ... میگویند ثواب دارد ، امام رضا به درد اینها نمیخورد . کسانی که خود ذات خدا را هدف گرفته اند ، میگویند نه چشممان به دنیاست ، نه چشممان به بهشت هست ( میخواهی در قیامت ما را به بهشت و یا جهنم ببری ببر ) من برای بهشت کار نمیکنم ، من خودت را میخواهم ، من فقط و فقط برای خودت عبادت میکنم ، (میخواهی پاداش بدهی و یا ندهی ) حتی اگر توسط یک نبی و یا ولی برایم یک کاغذ مهر شده از طرف خودت بفرستی که عبادت بکنی و یا نکنی من تو را به جهنم میبرم ( حتی اگر انسان مطمئن ، مطمئن باشد که خدا او را به جهنم میبرد ) باز هم میگوید چون تو را دوست دارم عبادتت میکنم ...
البته اینطور عبادت ، عبادت عاشقان است ، عبادت عارفان است که واقعاَ خدا را به طلب مزد عبادت نمیکنند . اگر کسی به این حد رسید ، حالا به نزد امام رضا برود " حالا امام رضا را درک میکند " ، برود و بگوید یا امام رضا من خود خدا را میخواهم ، من ذات خدا را ...

************************************************************************************************

برگرفته از فایل ولایت امام رضا

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۱ نظر ۲۴ تیر ۹۸

بَراتِ آزادی را به دردمندان می دهند.گریه

دانلود فایل صوتی بَراتِ آزادی از سلسله مباحث شرح مثنوی معنوی

علامه حمید رضا مروجی سبزواری

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۸

... همچنین روح این ۱۴ نفر همان شعاع نوری است که یک سرش در عالم طبیعت و سر دیگرش در ذات خداست . حال اگر کسی خواست به خدا برسد باید وارد شعاع و روحانیّت و نورانیّت این ها شود تا جانش روشن و نورانی و گرم شود و در نتیجه صعود بکند و بالا برود و بدون ورود به نورانیّت و روحانیّت این انسانها محال است که کسی به خدا برسد . آن گاه این ورود به درون روحانیّت ۱۴ معصوم را ، ولایت میگویند . بنابراین ولایت عبارت است از اتّحاد روحانی شخص سالک با روح یکی از این اولیاء و ورود به درون روحانیّت او ...

***********************************************************************

برگرفته از ص. ۵۲۲  اسرار حج

اثر علامه مروجی سبزواری

۰ نظر ۱۰ تیر ۹۸

هوالهادی

...اگر میخواهیم به این محبت دست پیدا بکنیم ، اوّلا باید حجابها از روی قلب برداشته بشود که نور خداوند به این قلب بتابد و باران رحمت بر زمین این قلب ببارد ، بنابراین این قلب باید تصفیه بشود .

مطلبی که هست برای اینکه این قلب تصفیه و تزکیه بشود ، یک مقداری در دست خودم آدم هست ، امّا مقداری هم در دست خود آدم نیست ، انسان میتواند مقدّماتش را فراهم بکند ، دنیا را کم بکند ...
اگر انسان واقعاً میخواهد به آن محبّت دست پیدا بکند و زمین قلبش را پاک و تزکیه بکند ، باید از این چیزها ( محبت به ... ) بگذرد ، در جایی که حضرت اباعبدالله (ع) از بچه هایش و برادرهایش و خانواده اش و... میگذرد .
مقدّماتش در دست خود انسان است آن حیوان نَفْس اینقدر چاق و فربه شده که حجاب شده است و روی قلب را گرفته است و نمیگذارد که نور خداوند بر این قلب بتابد و نمیگذارد که باران رحمت ببارد ، این حیوان باید کشته بشود .
این حیوان چطور کشته میشود ؟ این حیوان زمانی کشته میشود که مایحتاجش را به او ندهی ، به او آب و علف ندهی ، چیزهایی را که نیاز دارد به او ندهی .
حیوان نَفْس انسان فقط آب و علف که نیست ( یک گوسفند فقط دنبال آب و علف است ) امّا این حیوان نَفْس نه تنها از آب و علف فربه میشود ، بلکه از مقام ، پول ،پس انداز ، یخچال ، تلویزیون ،فرش و... فربه میشود .
اینست که اگر از یک گوسفند آب و نان را بگیرید ، این گوسفند میمیرد ، ولی انسان اینطور نیست ، شما روزه داری های سخت بکنید ، ولی این نَفْس نمیمیرد ، این نَفْس از پول و مقام و جواهرات و خیلی چیزهای دیگر که ما نمیدانیم (حتی ممکن است یک چیز کوچک در خانه باشد که نَفْس انسان به همان توجّه و تعلّق داشته باشد ) پرورش پیدا میکند .

۱ نظر ۰۱ خرداد ۹۸

یک استفاده دیگر از لا اله الا الله می خواهیم بکنیم که این بحث قوی تر از بحث ربوبیت است و آن اینکه  همانطور که تنها اثر بخش در عالم خداست، تنها وجود بخش هم خداست.

 

این معنا ظریفتر از معنای قبلی است تنها وجود بخش خداست.  یک موجود آثاری دارد، مثلا نمک آثاری که دارد، شور کنندگی هست، سفید هست، یک اثر دیگر هم دارد و آن این است که وجود دارد، همانطور که شوری دارد وجود هم دارد. همانطور که اثر شیرینی دارد وجود هم دارد. همینطور آتش، هم همانطور که آتش گرما دارد وجود هم دارد. پیغمبر هم همانطور که صفت هدایت کنندگی دارد وجود هم دارد، شیطان هم همان طور که صفت گمراه کنندگی دارد وجود هم دارد.

 

همان طور که این لا اله الا الله یعنی همه آثار از آن خداست همینطور هم لا اله الا الله یعنی هیچ  وجود بخشی غیر از خدا در عالم نیست. همه ی موجودات همانطور که اثرشان را از خدا دارند وجودشان را هم از خدا دارند. همانطور که شما در مورد نمک می گویید از اثر شوری نمک از خداست، وقتی که دقت می کنی در نمک می بینید که وجود او مال خداست.

 

۱ نظر ۰۶ اسفند ۹۷

نبی، بُعد اتصال انسان با خلق را می گویند. نبی اول باید به مقام ولایت برسد بعد به مقام نبوت برسد. اول باید روحش عروج کند بالا برود و به اسماءالله برسد و در اسماء الله فانی شود و با اسماء وحدت پیدا کند. این را می گویند ولایت. ولایت وحدت انسان است با اسماءالله.

 نتیجه ولایت، خلافت است.

آهن سیاه است و سرد است و سخت. اگر همین آهن با هر مجاهدتی که شده درون آتش برود صفات خود را از دست می دهد و صفات آتش را می گیرد.

 سیاهی اش می رود سرخ می شود مثل آتش.

 سردی اش می رود مثل آتش داغ می شود.

 سختی اش می رود مثل آتش نرم می شود.

این آهن که سرخ شده جای تاریک برود روشن می کند.

همانطور که آتش می سوزاند این آهن هم به هر چه می رسد، می سوزاند.

صفات آهنی را از دست می دهد و صفات ناری پیدا می کند.

انسان اول باید سیر کند برود به اسماءالله. آن خصوصیات اسمائی را پیدا کند_محیی شود، سمیع و بصیر شود، ممیت شود_ اینها را به نحو کن فیکون از خود ظهور و بروز دهد. ولایت یعنی این. یعنی وحدت با اسماءالله بطوری که اسماء را به نحو کن فیکون از خود ظهور بدهد. یعنی با اسم محیی وحدت پیدا کند بعد که به این عالم برگشت، خلیفه شود. یعنی همان جور که خداوند با صفت محیی بودنش در آن؛ مرده را زنده می کند این انسان هم در آن؛ مرده را زنده کند. کن فیکون.

با صفت خالق بودن که وحدت پیدا کرده باشد می آیند خلیفه ی صفت خالق می شود.

همان طور که خداوند ابداعی با کن فیکون با اراده تنها چیزی را ایجاد می کند این انسان هم با اراده انجام می دهد.

با اسم فالق وحدت پیدا کرده یا آب را می شکافد یا ماه را می شکافد.

با اسم محیی وحدت پیدا کرده، حضرت عیسی مرده را زنده می کند.

این می شود ولایت که انسان صفات بشری را از دست بدهد صفات الهی را بگیرد. بعد برگردد خلیفه الله.

این انسان هم، عالم را با همان صفات که الان شده ظهور آن صفات، به نحو کن فیکون اداره می کند. می شود "رب العالمین".

اول ولایت است بعد خلافت.

کسی که از عالم اسماءالله برمی گردد غیر از اینکه خلیفه است، نبی هم هست. یعنی به او می گویند برای مردم دستور زندگی ببر.

نبوت بعد از ولایت است.

پیغمبر اکرم با بُعد نبوتش برای مردم قرآن آورد، دستور زندگی آورد. اما با بعد ولایتش بود که سر منشا عشق بود.

****************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی زبدة الاسرار

علامه مروجی سبزواری حفظه الله

۰ نظر ۳۰ دی ۹۷


اسماء خداوند کمالات خداوند هستند، و انسان وقتی به شهود اسماء خداوند برسد، یعنی وقتی به مشاهده کمالات خداوند برسد، شهود کمال عشق می آورد و انسان عاشق خداوند می شود، منتها چیزی که هست، اگر انسان با یکی ازاسماء خدا اتصال پیدا کند، عشق و انس و محبت پیدا می کند منتها جزئی، اگر با دو اسم اتصال پیدا کند، محبت و انس او بیشتر می شود منتها جزئی. 

اما اگر انسان با اصل اسم الله اتصال وجودی پیدا کرد اینجاست که برای انسان یک انس و محبت کلی ایجاد می شود؛ از این انس و محبت کلی تعبیر شده به طوبی یعنی رسول خدا وقتی در جریان معراج با اسم الله یعنی از این دو دسته، دو رشته اسماء (جمالی و جلالی) عبور کرد، و به مقام الله رسید اینجا یک عشق و محبت شدید و قوی در قلب خودش نسبت به خداوند پیدا کرد، این عشق و محبت و این انس شدید نسبت به ذات الله، این برایش بصورت یک درخت متمثل شد، که این درخت را گفتند درخت طوبی، 

بنابراین درخت طوبی مظهر یا صورت خیالی ،و متمثل شدۀ آن انس و محبت کلی است که از قرب و شهود اسم الله در انسان پیدا می شود.


**********************************************************************

پیاده شده از سلسله جلسات مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها (قسمت سوم)


۱ نظر ۳۰ آذر ۹۷

بسمک یا منجی الهلکات

******************

یکوقت یک بنده خدایی می گفت در شهری مشکلی پیش آمده گفتم اگر در این شهر حداقل دو نفر صاحب نفَس بودند و دعا می کردند  این بلا را دفع می کردند ولی خب نیست؛ ما باید همینجوری شاهد باشیم که این مسائل هم هست والا خداوند به وسیله ی اولیای خودش بلاها را از مردم و جامعه دفع می کند مگر نمی فرماید که:

« و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم »

خطاب به رسولش می فرماید که تا وقتی تو در میان اینها هستی خداوند عذابشان نمی کند. و واقعا اینجوریه که چه اولاد رسول خدا ائمه اطهار و چه اولاد روحانی ایشان، چه اولاد جسمانی و چه اولاد روحانی ایشان، بالاخره اولیایی هستند که اینها اولاد جسمانی حضرت نیستند ولی اولاد روحانی حضرت هستند؛ که بقول مولانا گر ز بغداد و هرا و از ری اند بی مزاج آب و گل نسل وی اند

اگر از هرات یا ری است از هر جا هست روح آن حضرت در وی جاری است. چنین افرادی مایه ی ثبات و رفع بلا هستند.

امیدواریم که امام زمان علیه السلام و ائمه بزرگوار همانطور که تا اینجا این کشور را نگه داشته اند و غیر از این کشور هم کشور دیگری نیست که نور ولایت در آن باشد. و تنها کشوری که شیعه ی دوازده امامی و اثنی عشری ما هستیم و حفظ این کشور حفظ این عقیده می شود کشور از دست برود این عقیده هم از دست رفته؛ خب به این کشور عنایت دارند؛ امیدوار هستیم که همه ی مردم ما مشمول  دعاهای امام زمان بشویم و خداوند بلاها را بواسطه ی وجود این بزرگوار از کشور ما دفع کند إن شاء الله.

**************************

حضرت علامه ذوالفنون مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی

۰ نظر ۱۹ تیر ۹۷