🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با موضوع «زندگینامه حضرت علامه مروجی :: (قسمت بیست و دوم) مختصری درباره ی سلسله ی شوشتریه 5» ثبت شده است

«... یک علت مهم که باعث شده است این سلسله‌ی جلیله‌ی شوشتریه در میان سلاسل عرفانی گمنام بماند و فاقد شناسنامه‌ی طریقتی باشد، این است که اگر در نجف اشرف (علی المدفون به الاف التّحیّة و الثَّنا) مى‌فهمیدند که این عده، یعنی از آقا سیدعلی شوشتری به بعد، دنباله‌ی سلسله‌ای هستند که یکی از سلاسل صوفیه است، حتما با آن‌ها مقابله نموده و کاری می‌کردند که خود این بزرگان و سلسله‌شان از لابه‌لای صفحات تاریخ محو گردند و امروز ما نه از قاضی خبری داشته باشیم، نه از سید احمد کربلایی، نه ملاحسین‌قلی همدانی، و نه سیّدِ شوشتری. این بود که این‌ها به شدت مسئله‌ی سلسله‌ی خود را پنهان می‌کردند‌.

نقل است از مرحوم شیخ محمدجواد انصاری همدانی که کسی از او می‌پرسد: آقای حداد شاگرد کیست؟ می‌گوید: «آقای قاضی». می‌پرسد: آقای قاضی شاگرد کیست؟ می‌گوید: «شاگرد سید احمد کربلایی». می‌پرسد: کربلایی شاگرد کیست؟ در این‌جا مرحوم همدانی برافروخته شده و می‌گوید: «می‌خواهی برایت سلسله درست کنم»؟


لذا به‌خاطر همین تقیّه‌ی شدیدی که این بزرگان از زمان مرحوم شوشتری تا زمان مرحوم پهلوانی می‌کردند در هیچ‌جا برای این بزرگان، سلسله‌ای ثبت نشده است، و البته بعضی‌ها احتمالاتی داده‌اند که نسبت این‌ها به مرحوم بیدآبادی می‌رسد و از بیدآبادی به بعد هم معروف است. ولی این بنده در همان رساله، عدم صحّت این مطلب را آورده‌ام. حتّی شخصیّت بزرگی مثل نایب‌الصّدر شیرازی در کتابِ بسیار باارزش خود، «طرائق الحقائق»، که کتاب بسیار جامعی است در شرح سلاسل بیست‌وپنج گانه‌ی عرفانی، در شرح حال مرحوم شوشتری، فقط ملاقلی جولا را ذکر کرده که آمد و سید شوشتری را دستگیری نمود و در رابطه با این‌که این ملاقلی کیست و استادش که بوده، هیچ مطلبی نمی‌گوید.


ولی طبق تحقیقاتی که این بنده‌ی حقیر نموده‌ام چنین به‌دست آورده‌ام که ملاقلی جولا شاگرد سیّد کاشف دزفولی است و حتی وقتی جناب شیخ مرتضی انصاری (اَعلَی الله مَقامه الشَّریف) می‌خواهد برای تحصیل از شهر خودش دزفول، به نجف اشرف برود، ابتدا در دزفول به نزد سیّد کاشف که عالِمی برجسته و عارفی وارسته بوده و مردم دزفول بسیار به او معتقد بوده‌اند می‌رود تا با او هم خداحافظی کند و هم نصیحتی از او بشنود. سیّد او را دعا کرده و می‌گوید: «چون به نجف رفتی، به نزد سیدعلی شوشتری برو که او از ماست»، و علت این‌که مرحوم شیخ انصاری هر چهارشنبه بعد از اتمام درس، عبایش را بر سرش می‌کشیده و به منزل سیدعلی شوشتری می‌رود تا شاید کسی نفهمد که فقیه بزرگ شهر و بزرگترین فقیه جهان تشیّع به منزل عارفی آمدوشد دارد. همین، نصیحت سید کاشف دزفولی بوده است ...»

۰ نظر ۱۲ بهمن ۹۷