🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

* منازل سیر و سلوک *

يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ق.ظ

هو الهادی

********

بر هر سالکی لازم است به راهی که دارد می رود علم داشته باشد؛ و بدون علم نمی تواند حرکت کند. مثل کسی که در همین سفرهای دنیایی می خواهد جایی برود باید مسیر را بداند و منازل بین راه را بداند و اگر نداند نمی تواند به مقصد برود.

علم به منازل برای هر سالکی لازم است و سالک باید بداند چه دارد می کند و به چه منزلی وارد می شود ودر چه منزلی هست و  منزل بعدی کدام است و خواص هر منزل را بداند و در طی این راه، علم به منازل به انسان کمک می کند.

انسان باید هم سیر علمی داشته باشد و هم سیر عملی.

سیر عملی، عمل به عبادات و اذکار و اوراد است؛ سیر علمی هم همین است و باید این پله ها و درجات را طی کند تا به مقصد برسد که خداوند است.

بین انسان و خداوند درجاتی هست:

{ رفیع الدرجات ذو العرش یلقی الروح من امره علی  یشاء من عباده.}

خداوند رفیع الدرجات است یعنی بالا برنده ی انسان است در درجات. بطور کلی باید دانست که انسان از مرتبه ی نازله که طبیعت و نفس هست باید بالا برود و این مراتب را طی کند تا به خدا برسد. بنابراین این مساله درجات در قرآن هم زیاد تکرار شده:

{ یرفع الله الذین آمنوا والذین اوتوا العلم درجات }

خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و دارای علم هستند درجات آنها را بالا می برد.

بنابراین صحبت از این مساله رفیع الدرجات یا یرفع الله الذین امنوا والذین اوتو العلم درجات در قران زیاد آمده.

______________________________

این درجاتی که ما در عالم قائل هستیم که سالک باید یکی یکی طی کند تا به خدا برسد؛  منظور این نیست که عالم  طبقه طبقه است مثل خانه ای که چندین طبقه دارد؛ از این  طبقه به طبقه دیگر برود، اینطور نیست.

یک نکته مهم که از قرآن استنباط می شود و دانستن آن لازم است اینست که انسانها خودشان درجه هستند. قران می فرماید : {هم درجات عند الله}.

ایشان خودشان درجات هستند نه اینکه انسان وارد درجه و منزل بشود، نه. ما هرکداممان که در اینجا هستیم یک منزل هستیم یک درجه هستیم. انسان وقتی وارد مرتبه ی بالاتر می شود باز خود او تبدیل به درجه بالاتر می شود. البته بطور کلی یک رشته ی وجود از خداوند تابیده تا به اینجا. مراتب این رشته ی وجودی همین موجودات هستند. ما از درون همدیگر رد می شویم تا برسیم به خدا. معمولا کسی که در درجه اول است برای رسیدن به خدا باید وارد انسانی بشود که در درجه دوم قرار گرفته یعنی خودش درجه دوم است؛ روحش وارد روح او بشود. باز آن کسی که در درجه ی دوم است برای اوج گرفتن باید وارد روح انسانی بشود که درجه سوم است. انسانها یک سیر روحانی را از درون روح هم دیگر آغاز می کنند.

سیر روحانی حرکت جوهری را از درون روح همدیگر طی می کنند.

حالا ما از لحاظ جسمانی جدای از هم هستیم ولی در واقع یک روح واحد است. همان امر واحد که قرآن می فرماید:

{ و ما امرنا إلا واحدة}

یک امر واحد است.

امر آن وجود لطیف ملکوتی را گویند.

{ الا له الخلق و الامر}؛  خلق و امر برای خداست.

__________________________________

امر آن وجود لطیف و ملکوتی و روحانی است که از خداوند تابیده آمده تا بدینجا و این وجود، درجه  درجه و منزل  منزل است و هر وجودی مثلا جبرئیل یک درجه است.

آن سماوات سبعی که قرآن می فرماید نه اینکه ملائکه توی آسمان باشد، هر ملکی خودش یک آسمان است. جبرئیل خودش یک آسمان است. یک درجه است یک مرتبه است یک منزل است. اسرافیل خودش یک درجه است یک مرتبه است یک منزل است.

هر کدام از ما یک آسمان هستیم؛ یک درجه و یک منزل هستیم؛ البته از لحاظ روحانی همه ی ارواح ما مراتبی از همان وجود روحانی است که از خداوند تابیده. بنابراین وقتی ما می خواهیم به سوی خداوند سلوک کنیم، باید از درون ارواح همدیگر رد شویم. منتها چیزی که هست عبور کردن از مراتب ارواح انسانهای دیگر نیاز به این دارد که کسی که در مرتبه بالاتر اوست دستش را بگیرد و او را بالا بکشد. انسان خودش به خودی خود نمی تواند این مراتب را طی کند. یعنی من خودم اگر در درجه دوم هستم نمی توانم روی خودم پا بگذارم و خودم را درجه سوم کنم. چون برای اینکه انسان ترقی درجه کند باید وجود از سوی بالاتر به او برسد. یک وجودی از  کسی که در مرتبه ی بعد از من است به من برسد و در سایه ی این وجود ، وجود من برسد به حد  وجود او . بنابراین بدون اینکه آن کسی که در مرتبه ی بالاتر از من هست بدون اینکه او  عنایتی به من داشته باشد و دست مرا بگیرد، و وجودی ب من افاضه کند محال است من بتوانم از جای خودم تکان بخورم. چون ترقی وجودی نیاز به وجود دارد.

باید یک وجودی از طرف خداوند بیاید از طرف مقام بالاتر از من بیاید به من برسد و من گسترش وجودی پیدا کنم. انسان خودش از طرف خودش نمی تواند وجودش را گسترش بدهد. نمی تواند خودش را گسترده کند؛ به عنایت آن وجود بالاتر از خودش نیاز دارد.

 آن کسی که در مرتبه ی بالاتر از ماست مرتب دارد به ما وجود افاضه می کند. یک وجود از خداوند جاری شده مرتب از آن موجودی که نزدیک به خداست وارد او می شود بعد وارد موجود پایین تر می شود تا می رسد به ما ها. ماها داریم از آن وجود بالاتر از خودمان وجود دریافت می کنیم منتهی وجود رحمانی دریافت می کنیم. یعنی وجود عام. که این وجود عام جسم ما را می تواند پرورش دهد و تقویت کند.

اگر وجود خاص از طرف آن مقام بالاتر از ما بر ما وارد نمی شود دلیلش این است که ما در غفلت هستیم. دلیلش اینست که ما متوجه نیستیم و همه حواس و توجهاتمان به دنیا و امور دنیایی مان هست بنابراین ما  ظرفیتمان باز نیست که از آن وجود بالاتر، وجود رحیمی دریافت کنیم اینست که برای اینکه انسان بتواند از موجود بالاتر از خودش آن وجود رحیمی و خاص را دریافت کند که با آن وجود روحش پرورش پیدا کند و اوج بگیرد و به خدا برسد باید انسان برگردد؛ از جسم خود و توجه به دنیا به باطن و درون خودش متوجه روحانیت خود بشود.

مادامی که انسان به جسمانیت خود مشغول است و حواسش به خودش هست نمی تواند در سایه ی این وجودات رحیمی روحش کامل بشود و پرورش پیدا کند برای اینکه انسان بتواند وارد این سیر روحانی بشود و منازل را یکی پس از دیگری طی کند نیاز دارد که به خودش برگردد؛ از آن فعالیتهای زیادی که برای جسمش دارد کنار بگذارد و به حداقل اکتفا کند و به درون خود برگردد و در درون خود حواسش را جمع کند و منتظر آن عنایات رحمانی و رحیمی باشد از مقام بالاتر از خودش. البته همه ی ما تحت عنایات اولیا داریم زندگی می کنیم.

یک ولی در عالم هست که ولی کل، امام کل ، قطب عالم امکان هست و او در هر زمانی یک امام است. این امام در زمان ما وجود مقدس حضرت صاحب الامر و الزمان هستند و همه ی ما در تحت عنایات ایشان هستیم. یعنی وجود از طریق ایشان دارد مرتب به ما می رسد اما ما در ارتباط مستقیم با آن حضرت نمی توانیم باشیم برای اینکه شدت وجودی آن حضرت بسیار شدید است و برای ما امکان این نیست که بتوانیم از آن حضرت بطور مستقیم فیض وجود را دریافت کنیم.

مثل غذایی که می خواهیم بپزیم روی حرارت مستقیم آتش قرار نمی دهند دو حجاب برای او قرار می دهند. ظرف و آب. این حبوبات و غذا.

آتش از دو حجاب می گذرد به این غذا می رسد. حجاب ظرف و حجاب آب. تندی آتش از ورای این دو حجاب گرفته می شود. آهن را بطور مستقیم در آتش قرار می دهند چون ظرفیتش بسیار قوی است.

بعضی انسانها بسیار نادر هستند که قدرت ارتباط و اتصال مستقیم را با قطب می توانند داشته باشند.

سه تا قطب در هر زمان وجود دارند که این سه قطب در اتصال مستقیم با قطب الاقطاب هستند. قطب یمینی قطب سمت راستی قطب یساری قطب سمت چپی. که در تماس مستقیم با قطب الاقطاب هستند.

مثلا حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام در زمانی که حضرت آقا امیرالمؤمنین امام بودند این دو امام بزرگوار اقطاب یمینی و یساری بودند که هرکدام خصوصیاتی دارند. بر قطب یمینی تشبیه حاکم است بر قطب یساری تنزیه .

قطب یمینی مامور به قعود است و قطب یساری مامور به قیام است.

رفتارهایی که ائمه از خود نشان دادند اقتضای ذات آنهاست که چرا امام حسین علیه السلام قیام می کند و امام حسن علیه السلام صلح می کند. بر او تنزیه حاکم است بر این تشبیه.

در زمان ما هم وجود آقا امام زمان علیه السلام که قطب الاقطاب هستند فقط حضرت عیسی علیه السلام و حضرت ادریس و حضرت خضر علیهما السلام در ارتباط مستقیم با ایشان هستند تا بعد می رسد به مرحله بعد که اوتاد هستند ابدال هستند نقبا هستند می آید تا می رسد به انسانهای معمولی. هر انسان در تحت وجود یک ولی دارد کار می کند منتها ما نمی شناسیم آن ولی ما کیست او کیست که ما تحت عنایت و ظل او داریم کار می کنیم. البته تعداد این اولیا را به اختلاف گفته اند 360 تا یا...

هرکدام از ما یک ولی داریم که او مرتب دارد فیض وجودی را از آقا امام زمان علیه السلام می گیرد البته خودش نه مستقیم. باز خودش از ولی بالاتر می گیرد او از ولی بالاتر. بستگی به این دارد که انسان ظرفیتش چقدر است. یکوقت انسان خیلی ظرفیتش بالاست آن ولی که در مرتبه ی سوم هست او را تدبیر می کند؛ یکی هست نه وجودش خیلی ضعیف هست آن ولی 36 امی دارد او را تدبیر می کند. به هر حال ما در تحت تدبیر اولیا هستیم. حالا هر کسی به میزان وجودش و به میزان استعدادش یک ولی خاص او را ربوبیت می کند و حاجاتش را برآورده می کند. منتها ما انسانها چون اکثرا در غفلت زندگی می کنیم آن ولیی که ما تحت ظل او داریم کار می کنیم فقط عنایتهای رحمانی به ما دارد و وجود عام را به ما وارد می کند. و در سایه ی این وجود عام جسم ما و امور دنیایی ما پرورش پیدا می کند اما اگر انسان بتواند به خودش برگردد و اراده کند وارد یک سیر روحانی شود این را می گویند حالت یقظه. اولین مرتبه از منازل سلوک است منزل بیداری. انسان از خواب بیدار می شود اگر انسان حالت یقظه و بیداری به او دست داد و فهمید که غیر از حاجات و کمالات جسمانی یک کمالات روحانی هم هست که اصل است  و اینها همه فرع است و اصل آن سیر روحانی است که باید داشته باشد  اگر انسان بیدار شد و متوجه این معنا شد، در حالت یقظه و بیداری یک اتصال وجودی با ولی خود برقرار می کند. اینجاست که آن ولیّ وجودات رحیمی و خاص بر وجود او وارد می کند. و لذا معمولا کسانی که در حالت یقظه در آمده اند آن ولی عنایت خاصی به اینها کرده و اینها فهمیده اند که دنیا در گذر است .

***************************

حضرت علامه مروجی سبزواری

سلسله دروس منازل السائرین

جلسه اول

۹۷/۰۵/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی