🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «شرح اسماءالحسنی» ثبت شده است

هوالحق

...بسم الله الرحمن الرحیم خیلی حرف درونش دارد، اُمّ الاسماء الله است، خیلی چیزها از الله درمیاید، از رحمان درمیاید، از رحیم در میاید. قرآن میفرماید: (بل نحن محرومون) ما محروم هستیم، یعنی همین که به اندازه همه عالم آفرینش در بسم الله الرحمن الرحیم درونش حرف دارد، مطلب دارد، درونش مقام دارد، عالی ترین مقامی که انسان در سیر الی الله میتواند برسد، مقام بسم الله الرحمن الرحیم است.
تا باطن بسم الله برای ما کشف نشود، هیچی از عوالم... همانطور که تا بسم الله را نگویید، نمی توانید وارد سوره های قرآن بشوید، همچنین در عالم آفرینش تا به باطن بسم الله وارد نشویم، نمی توانیم به باطن عالم وارد بشویم.
همانطور که ظاهر بسم الله مقدمه ای برای ورود به سوره های قرآن است، همانطور باطن بسم الله یک مقدمه ای برای وارد شدن به باطن عالم آفرینش است، بنابراین اگر کسی میخواهد به مقام باطن عالم برسد، به اسراری که در باطن عالم است برسد، باید به مقام بسم الله برسد. مقام فوق العاده عجیبی است.
در آن آیه ای که فرمودند:
کل أمر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو أبتر
هر کاری مهمی که با بسم الله شروع نشود، ناتمام است.
خیلی از کفار هستند که بسم الله نمی گویند، کارشان هم تمام میشود، مثلا میخواهد خانه ای بسازد، بسم الله نمیگوید، خانه را میسازد و تمام میکند و یا ماها در خیلی از کارها بسم الله نمی گوئیم، امّا کارمان تمام میشود، پس چرا در اینجا می فرمایند که هر کار مهمی که با نام خدا، یعنی بسم الله، شروع نشود، ناتمام است؟ کار تمام این نیست که آجرها را روی هم بگذارم و یک خانه بشود، کار تمام اینست که انسان یک کاری را که شروع میکند، این کار در باطن عالم وارد بشود و شروع به عروج بکند و برود، برود تا به خدا برسد، این کار تمام میشود.

۱ نظر ۱۳ شهریور ۹۸

هوالهادی

عبادت امام زمان

... نکته ای در مورد بحث دیشب که بعضی از دوستان اشکال داشتند ، در مورد اینکه عرض کردم عبادت های ما به سوی انسان کامل واقع میشود که انسان کامل در زمان ما وجود مقدّس امام زمان(ع) هستند .
اینطور نیست که ما وقتی به نماز می ایستیم ، قصد کنیم که دو رکعت نماز صبح میخوانم به جهت نزدیک شدن به امام زمان ، هیچگاه ایشان را قصد نمیکنیم ، ایشان را نیّت نمیکنیم ، خدا را نیّت میکنیم ، اگر کسی بخواهد غیر خدا را در عبادتهایش نیّت بکند ، عبادتهایش باطل است ، این شرک است ، فقط باید خدا را نیّت بکنیم .
این که نیتمان خدا هست یک مطلب است ، امّا عبادت ما که میخواهد به خدا برسد یک مطلب دیگری است .
فرض بفرمائید که ( معمولاً در روستاها آب را در یک استخر جمع میکنند و بعد رها میکنند که به زمین های زراعتی برود ) اگر این آبی که در استخر جمع شده است، از او بپرسید که تو میخواهی به کجا بروی ؟ هدفت کجا است ؟ میگوئید : هدف من رسیدن به زمین زراعتی است ، امّا آیا این آب از این استخر بدون واسطه آن جوی میتواند به زمین برسد ؟ درست است که نیّتش این است که میخواهد برود و به زمین برسد ، میگوید هدف من رسیدن به زمین کشاورزی و سیراب کردن گندم ها است ، امّا وقتی که میخواهد از استخر راه بیفتد ، باید یک مسیری را طی بکند ، جوی آب را طی بکند تا به زمین برسد .

۱ نظر ۰۴ خرداد ۹۸

ما یک ذات داریم، یک صفت داریم، یک ذات به اضافه صفت داریم، و یک نام داریم. چهار چیز ست در اینجا. ذات، شما یک انسان را ملاحظه اش کنید بدون اینکه چیزی برای او در نظر بگیرید؛ هیچی اصلا، خودش و خودش، حتی شما انسان بودنش را در نظر نگیرید، انسان بودن یک صفت است، خودش و خودش؛ این یک مطلب. 

یک چیزی داریم به نام صفات، صفات همان حالات نفسانی ست که داریم: یکی بخشنده ست، یکی بخیل هست، یکی ترسوست، یکی با حیاست، یکی بی حیاست؛ اینها صفاتی ست که بسیاری از آدم ها دارند.

مرحله سوم این است که انسانی را که خودش و خودش را در نظر گرفته بودید به اضافه یک صفتی بسنجید یعنی مثلا انسان را با صفت شجاعتش بسنجید حالت این انسان می شود اسم.

مرحله چهارم این ست که حالا شما روی این انسان نامی گذاشته اید؛ یعنی انسانی که با صفت شجاعت در نظرش گرفته اید. این نام عبارت است از شجاع، شین، جیم، الف، و عین این نام را گذاشته اید روی این آدم.

پس بنابراین این مراحل چهارگانه را ما در انسان ملاحظه می کنیم. حالا اگر ما انسانی را با هیچ صفتی اصلا در نظر نگرفتیم، اینجا آیا می توانیم روی این انسان نامی بگذاریم؟ درست است ممکن است این انسان صفاتی داشته باشد، شجاع باشد، بخشنده باشد، نقاش باشد، خطاط باشد، نجار باشد. این صفاتش را اصلا در نظر نگرفته ایم، آیا می توانیم روی این انسان نامی بگذاریم؟ اصلا هیچ اسمی نمی توانیم روی آن بگذاریم فقط می توانیم بگوییم "او". غیر از این دیگر هیچ نامی نمی توانیم روی او بگذاریم. نام عبارت است از شما یک موجودی را به اضافه یک صفت در نظرش بگیرید. حالا یا با صفت بخشندگی یا صفت شجاعت یا انس گیرندگی یا خاکی بودن. اگر ما شخص را با هیچ صفتی در نظر نگیریم فقط می توانیم بگوییم "او".

در واقع وقتی انسان را با هیچ صفتی ملاحظه نمی کنید این مرحله را می گویند مرحله مطلقه انسان. انسان رهاست از هر صفتی رهاست. هیچ صفتی ندارد اصلا. نه اینکه ندارد، ما ملاحظه نمی کنیم. این مرحله اطلاق انسان است. مقیدش نکردید به بخشنده بودن یا شجاع بودن.

************************************************************************

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

پیاده شده از فایل صوتی اسماءالحسنی

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۸