🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

عزیزان حقیقت جو می توانید فایل های صوتی شرح توحید شیخ صدوق را دریافت نمایید.

باشد که معرفت به نورانیت مولایمان صاحب العصر و الزمان  عاشقانه قلوبمان را در برگیرد و به او اقتدا کنیم، تا به جد تلاش هایمان را بکار گرفته، راه تزکیه پیش گیریم،  و طرح انقلاب توحیدی در درونمان در وهله اول و در جامعه در مرحله دوم در اندازیم.

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه اول

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه دوم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه سوم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه چهارم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه پنجم

۳ نظر ۳۱ خرداد ۹۸

دریافت فایل صوتی کوتاه روح اعظم


...انسان زمانی به عشق میرسد، که به نور مهدی در قلب خودش برسد. آن نور آشکار بشود و در وجود انسان بپاشد. آن نور به قدری زیباست که عاشقش میکند.
دیدن امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هم به دردتان نمی خورد. دنبالش هم نروید. آن نور امام که در قلب و بطن تان هست، آن را پیدایش کنید و ببینید.
ابولهب هم جسم پیغمبر را دید، ابوسفیان هم پیغمبر را دید، ولی فایده ای نداشت.اینها پیغمبر را به نورانیت نمی دیدند.
پیغمبر را به نورانیت بخواهید، در این زمان بعد از ۱۴۰۰ سال هم می توانید ببینید.به قلب خودتان برسید، به نور پیغمبر می رسید.
به خاطر اتحاد روح نبوی با روح واحد حاکم بر عالَم، آن فیض مقدس و منبسط با هم اتحاد پیدا کردند و لذا این دو یک حقیقت شدند و نور الله شدند.
اگر انسان از خواب بیدار بشود می فهمد که باید مسیرش را عوض بکند.
نور در قلب است، به درون خودتان سفری بکنید...

****************************************************************************************

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظه الله

برگرفته از جلسات منازل السائرین

۱ نظر ۲۳ خرداد ۹۸

این همه تبلیغ دین در جامعه هست اما فساد هم هر روز داره گسترده تر می شود. تبلیغ دین کم نیست، بالااخره در صدا و سیما هست، در مجلات در کتاب ها. شما اگر قبل از انقلاب را ملاحظه بفرمایید یک مجله مکتب اسلام بود خب این چاپ می شد، نبود دیگه همین یک مجله مذهبی بود ما هم چشممون به این بود که کی بیاید این مجله، انواع دیگر مجلات بود اما مذهبی همین یک دانه بود، این آخرها یک نسل نو هم شروع شد به چاپ شدن خیلی دیر. ... الحمدالله بعد از انقلاب اسلامی کتاب های دینی مجلات دینی اصلا فوران می زند. اما شما می بینید که با همه ی این تبلیغاتی که می شود اما فساد هم دارد جلوتر می رود دلیلش این هست که این دین به عمق وجود انسان ها نمی رسد، به قلبشان نمی رسد به قلب نمی رسد آقا. من گوینده قدرت این که این دین را به قلب مردم وارد کنم ندارم. یعنی مشکل دو طرفه هست: نه مردم پذیرا هستند که من این را وارد قلب مردم کنم بالااخره مردم باید یک آمادگی داشته باشند، من هم قدرت اینکه دین را به قلب مردم برسانم ندارم. پیام های خدا را به روح انسان ها برسانم ندارم. این سیر بدهم انسان ها را از ظلمات به نور خب خودم باید نور رسیده باشم   

شیخ نورانی ز ره آگه کند               

با سخن هم نور را هم ره کند

جهد کن تا مست و نورانی شوی     

تا حدیثش را بود نورش شوی

این هست دیگر به هر حال خود انسان نورانی شده باشد تا انسان ها را یک سیر دهد از ظلمات به نور. عرض کردم اینها دیگر نفس ولی می خواهد، ولی باید باشد که الله ولی الذین آمنوا خدا ولی ست، چه کار می کند؟ یخرجهم من الظلمات الی النور مردم را از ظلمات به نور هدایت می کند ولی می خواهد که بر جان انسان ها بخورد و  پیام خدا را به روح برساند. اگر به روح رسید این جا ست که پیام آشنا شنید. یک پیامی از خدا شنیده به وجد می آید، یک مرتبه می خواهد منفجر کند این وجود دنیایی را آزاد شود اینجاست که انسان یک چیزی در خودش احساس می کند، احساس می کند از درون در یک حالت اضطرابی هست، از درون یک تکانی دارد می خورد مثل یک زنی که موقع وضع حملش شده احساس می کند این بچه دارد یک تکانی می خورد، می خواهد دیگه زاییده شود و بیاید بیرون، پیام خدا اگر به روح انسان ها برسد، مشکل این هست که من پیام را به گوش شما می رسانم فایده ندارد آقا، پیام خدا باید به قلب برسد. تبلیغ کار ولی هست کار من نیست. منتهی از بد روزگار اولیا رفتند پنهان شدند چهره در هم کشیدند، من باید حرف بزنم. من لایق منبر نیستم، من لایق تبلیغ نیستم، من باید خودم به نور رسیده باشم. وقتی حرف زدم این حرف به روحت رسید این حرف در زیر وجود دنیایی به اهتزاز در بیاید بخواهد فشار وارد کند، درد زاییدن انسان را می گیرد. زایش روح. بعد اینجاست که انسان دنبال یک ماما می گردد.


فایل صوتی زایش روح از سلسله مباحث مقامات انسان

*********************************************************************************************

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

پیاده شده از فایل صوتی مقامات انسان

۰ نظر ۲۱ خرداد ۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم

چهل سال پیش، زمانی‌که ولیّی از اولیاء حق با فرمان «یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ‌قُمْ فَأَنذِرْ» عبای فنا را از روی سر برکنار زد و از سُکر به صحو آمد، و پس از انزوا و خلوتی پانزده ساله، یرلیغ و یاسای: «اذْهَب إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى» را از حضرت ربّ العزّه دریافت، و سفر سومش را آغاز کرد، و به میان خلق آمد، و سفر چهارمش را نیز در میان خلق با فریاد:

بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم
تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم

اعلام نمود، و طرح انقلابی اسلامی را درانداخت، و مسلم است که انقلاب اسلامی یک موجود حیّ است و دارای جسم و روح.
امام سید روح‌الله خمینی همان عارف و ولیّ حق بود که کاری خدایی در پیش گرفت و ابتدا جسد این انقلاب را از جهات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سایر جهاتی که هر انقلابی -اعم از توحیدی و غیر توحیدی- دارد بیاراست، و سپس آمد که اعلام بدارد که این جسد، روحی هم دارد و آن روح هم باید در این جسد دمیده شود و در نتیجه با خوی اسرافیلی خود، خواست که در این جسد روح توحید را بدمد اما توحید، مرام‌ها و مذاهب بسیاری دارد:

۳ نظر ۱۴ خرداد ۹۸

🔴

اساتید و مدارج علمی و عرفانی حضرت علامه حمیدرضا مروجی سبزواری:

**************************

 

در علم فقه:

در محضر فقهای زمان همچون شیخ جواد تبریزی ( صاحب کتاب ارشاد الطالب، تعلیقه ای بر مکاسب محرمه ی شیخ انصاری) بوده است.

در علم فلسفه و عرفان:

نزد فیلسوفان و حکیمان برجسته ی زمان، حضرات: علامه حسن زاده آملی ( صاحب علوم و فنون عالیه و متعالیه همچون فقه، تفسیر انفسی، ریاضیات [ تحریر اقلیدس ]، نجوم، هیئت، شفا، خط، طب [ قانونچه چغمینی ] ، زبان فرانسه، عرفان، علوم غریبه )

حضرت علامه جوادی آملی ( صاحب علم تفسیر [ تفسیر وزین تسنیم ] و فقه و اصول و حکمت [ کتاب رحیق مختوم، شرح اسفار اربعه ] و فلسفه و عرفان و حدیث [ کتاب فِنای ادب مقربان در شرح زیارت جامعه کبیره، و کتاب عین نضّاخ شرح تمهید القواعد ].

در عرفان عملی:

عرفان عملی را نزد کسی آموخته ک ب او ملاحسینقلی زمان می گفتند؛ یعنی شیخ علی پهلوانی ( معروف ب آیت الله سعادت پرور) و ایشان جزو اصحاب سرّ این عارف بی بدیل زمانه اند. ( طبق گفته های شاگردان شیخ علی پهلوانی، ایشان بسیار ب شاگردان خود تأکید می کردند ک جلساتی ک با شاگردانشان دارند، اعلان نشود و ایشان شناخته نشوند؛ و چنانچه با شاگردانشان جلسه ای داشتند، تک تک شاگردان خود را می پذیرفتند، ب گونه ای ک چه بسا شاگردی از شاگرد دیگر اطلاعی نداشت. جلسات خصوصی با شاگردان در ساعات متفاوت از هم شکل می گرفت و ایشان با هر شاگردی ب رویه ی خاص خود عمل می کردند و تربیتش می نمودند. و طبق فرمایش آیت الله مروجی، شیخ علی پهلوانی ورای سیره و روش تربیت شاگرد ک بطور معمول داشتند؛ سیره ی دیگری داشتند ک آنرا برای هیچ کس افشا نکردند و در واقع هر استاد طریقتی اگر سرّ شریعت را ب شاگردانش می آموزد، سرّ سرّ شریعت را فقط ب یک نفر می آموزد ک از بین شاگردان شیخ علی پهلوانی آن یک نفر کسی نبوده جز حضرت علامه مروجی سبزواری)

حضرت علامه مروجی سبزواری در بخشی از زندگینامه ی خویش اشاره کرده اند ک برای عرفان عملی نزد حضرت علامه حسن زاده آملی رفتیم، تا ما را ب محضر حضور خود بپذیرند؛ ایشان فرمودند نزد شیخ علی پهلوانی بروید و اگر شما را از در راندند، از پنجره وارد شوید.

علم ارثماطیقی ( علم اوفاق، اعداد، حروف، علم جفر)؛ علمی ک تنها نزد اهل بیت علیهم السلام است و نزد راسخون فی العلم و اوتاد زمان.

علم الموسیقی ( بر اساس کتاب علم الموسیقی کبیر فارابی )

علم هیئت و نجوم ( علم کواکب و تنجیم )

🔴

 

آثار مکتوب حضرت علامه مروجی سبزواری:

************************

 

 ▪️حکمت حیّ (شرح عروج قلب و جوهر سیال وجود انسان در مراتب جواهر ثابته‌ی وجود انسان)


▪️حکمت قرآنی (در بیان اسرار وجودی حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام)


▪️حکمت فرقانی (در بیان اسرار وجودی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام)


▪️حکمت لقمانی (در بیان انواع حکمت و شرح فرق تفسیر و تأویل)


▪️حکمت افلاطونی (موضوع این کتاب هنوز نامعلوم است)


▪️حکمت خسروانی (در بیان شرح دو کلمه ی لاإله الا الله و لااله الا هو)


▪️حکمت سلیمانی (بیان سرّ کأنّه هو (فَلَمَّا جاءَتْ قیلَ أَ هکَذا عَرْشُکِ قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنَّا مُسْلِمینَ (42)نمل ) وقتی بلقیس تخت خود را دید گفت کأنّه هو.


▪️شرح اسرار وجودی حضرت زهرا (س)


▪️اسرار حج


▪️عبادات روحانی


▪️تفسیر آیه (لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون) و استنباط مطالب حاکمیت مطلقه خدا_ فاعلیت مطلقه خدا_ غائیت مطلقه خدا، از این آیه


▪️توحید ربوبیت (استخراج براهین ارائه شده در قرآن پیرامون ربوبیت و ارجاع ربوبیت به خالقیت)


▪️یک دوره مفصل بررسی مسائل عرفانی از قبیل: علم از نظر عرفان_ عقل از نظر عرفان_ بررسی قانون علیّت از نظر عرفان و ارجاع علیّت به سنت_ عشق از نظر عرفان_ فرق بین زهد و عرفان و مقایسه ای بین عرفان زاهدانه‌ی غزالی و عرفان عاشقانه‌ی مولوی_ جبر و تفویض از نظر عرفان و اثبات امر بین الامرین


▪️شرح حال علمای سبزوار


▪️شرح مختصری از زندگانی اولیاء سلسله جلیله مرتضویه شوشتریه

🔴

 

🎤 آثار منطوق (سخنرانی) حضرت علامه مروجی سبزواری:

****************************

 

▪️بیش از ۱۳۰ جلسه تفسیر قرآن کریم


▪️۱۸۰ جلسه شرح کتاب توحید شیخ صدوق (که این مبحث به دلیل تعطیلی جلسات ایشان، ناتمام ماند)


▪️بیش از ۳۳۰ جلسه شرح کتاب مثنوی معنوی مولانا (این جلسات نیز ناتمام ماند)


▪️۹۵ جلسه سخنرانی پیرامون اصل معاد (این جلسات نیز ناتمام ماند)


▪️۴۰ جلسه شرح خطبه متقین مولا امیرالمومنین علیه السلام


▪️۱۱۵ جلسه شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری (این جلسات نیز ناتمام ماند)


▪️بیش از ۶۰ جلسه شرح کتاب منطق الطیر عطار


▪️۷۵ جلسه شرح احادیث معراج


▪️بیش از ۱۳۰ جلسه شرح فصوص الحکم


▪️حدود ۸۰ جلسه فقه استدلالی (این جلسات نیز ناتمام ماند)


▪️حدود ۳۰ جلسه تفسیر اشعار دیوان حافظ شیرازی


▪️۲۰ جلسه شرح رساله سیر و سلوک بحر العلوم (این جلسات نیز ناتمام ماند)


▪️۳۵ جلسه شرح کتاب جامع الاسرار مرحوم سید حیدر آملی


▪️۹۰ جلسه سخنرانی پیرامون مباحث طلب_ توبه _ مراقبه


▪️بیش از ۳۵ جلسه پیرامون مباحث توکل و خوف


▪️حدود ۲۵ جلسه شرح رساله نور وحدت از خواجه عبد الله معروف به خواجه حوراء


▪️۲۰ جلسه پیرامون اسرار نماز


▪️حدود ۳۰ جلسه پیرامون اسرار حج


▪️۳۰ جلسه پیرامون اسماء الحسنی


▪️۵۵ جلسه پیرامون مقامات انسان


▪️۳۰ جلسه پیرامون موانع عبادت


▪️بیش از ۲۵ جلسه پیرامون خلقت آدم


▪️بیش از ۲۰ جلسه پیرامون موضوع قلب


▪️۳۰ جلسه با موضوع محبت


▪️حدود ۲۰ جلسه پیرامون اسرار روزه


▪️حدود ۱۰ جلسه شرح حدیث حقیقت از مولای متقیان حضرت علی علیه السلام


▪️۱۰ جلسه پیرامون اسرار کربلا


▪️۱۰ جلسه درباره مقام نورانیت امام


▪️بیش از ۱۰ جلسه شرح مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها


▪️۱۰ جلسه مباحث پیرامون علم حقیقی


▪️حدود ۲۰ جلسه شرح اشعار کتاب زبدة الاسرار صفی علیشاه


▪️بیش از ۷۵ جلسه آموزش صرف و نحو عربی (این جلسات نیز ناتمام مانده)
و...
و هزاران صفحه نوشته جات...

****************************

و الحق و الإنصاف در بین شاگردان مطرح شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه کسی را بدین وسعت علمی و معرفتی نمی شناسیم.

۷ نظر ۰۵ خرداد ۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از کاربران بنام « عبدالله » سوالاتی مطرح نموده اند ک بهتر دیدیم در پستی جداگانه ب آنها پاسخ داده شود:

مسئله در رابطه با ایشان باید روشن شود،

یکی استفاده ایشان از مرحوم سعادت پرور است که در شرح زندگی ایشان معلوم نیست چند سال محضر ایشان بوده اند و چرا برخی اساتید حوزه ایشان را جزء شاگردان آن مرحوم ذکر نکرده اند ؟

مسئله ی دیگر شیوه ذکر مصیبت ایشان است که با داب بزرگانی چون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و خود آیت الله سعادت پرور تفاوت زیادی دارد. اینکه ایشان فقط به خواندن شعر عشقی اکتفا می کنند یا در پایان  یکی از سخنانشان می گویند ،خدا به حسین می گوید که با لباس نیا و عریان بیا تا تو را درآغوش بگیرم، با لباس نمی چسبه، خیلی جالب نیست. اساتید بزرگ عرفان هم ذکر مصیبت می کردند و هم در رثای خامس ال عبا اشک می ریختند. ما از امام صادق علیه السلام بالاتر نیستیم که در مصیبت سید الشهدا زار می زدند ولی چنین الفاظی شاید سبک کردن مجلس و روضه ابی عبدالله باشد . قصد جسارت به ایشان ندارم . از بس مدعیان عرفان و مدعی شاگردی عارفان داغ است که مردم سر درگم می شوند. البته منکر برخی سخنان خوب ایشان نیستم.گرچه اگر ایشان فقط با کلمه استاد معرفی شوند بهتر است تا عناوینی چون علامه ذوالفنون و...این عناوین مخاطب را زده می کند. قبول کنید از بس دکان بازی زیاد شده، اکثر جوانان با شک و تردید به مدعیان می نگرند هر چند حرفهای زیبایی هم بزنند. برای برخی  سوال است چرا دیگر ایشان جلسه ای ندارند یا چرا با فلان مدعی شاگردی آیت الله سعادت پرور برخورد می شود؟ 

پاسخ:

*****

اولاً اینکه فرموده اید استفاده ی ایشان از مرحوم سعادت پرور،

ایشان چه نوع استفاده ای کرده یا می کنند؟ آیا شما و دیگرانی ک بدین شکل با ایشان برخورد می کنند تابحال خودشان از زبان استاد چیزی شنیده اند؟ ادعایی؟ استفاده ای؟ چیزی؟

مرحوم سعادت پرور استاد مسلّم حضرت آقا بوده اند و حضرت آقا بعنوان حفظ مقام استادی ایشان از مرحوم سعادت پرور نام برده و می برند و طبق فرمایشاتشان جزو شاگردانی بودند ک مرحوم سعادت پرور جلسات خصوصی با ایشان داشته اند؛ جلساتی ک حتی برخی شاگردان مطرح مرحوم سعادت پرور هم شاید از آنها اطلاعی نداشته اند.

اینکه گفته اید برخی اساتید حوزه ایشان را جزو شاگردان آن مرحوم ذکر نکرده اند این را باید از خود حضرت آقا بپرسید ک فرموده اند برخی از افرادی ک در حال حاضر نام آنها جزو شاگردان مرحوم سعادت پرور برده می شود جزو کسانی بودند ک مرحوم سعادت پرور افتخار شاگردی را از ایشان سلب کرده بودند.

البته جا دارد عرض کنم ک متاسفانه بسیاری از افراد هیچگونه شناخت دقیقی از حضرت آقا ندارند.

در مورد شیوه ی ذکر مصیبت ایشان، هر کسی مأمور ب امری خاص است. هرکسی بنا ب معرفت قلبی خویش ذکر مصیبت می کند؛ برای شناخت یکی مثل حضرت آقا، بهتر است شناختی نسبت ب استاد بزرگ ایشان داشته باشیم. ببینیم دأب مرحوم سعادت پرور در ذکر مصیبت چگونه بوده است؟

یکی مثل حضرت آقا ک شیوه ای عرفانی، ولایی و توحیدی در پیش دارند، مأموریت ایشان بیشتر در جذب قلوب است. ایجاد شعور است نه شور. ک مگر می شود قلوب جذب شوند و ب سوز و آه در آیند و نگریند؟ 

اگر می بینید حضرات معصومین چنین اشک می ریخته اند جهت حفظ و بقای این امر بوده و مأمور ب امر خاصی بوده اند.

شما می گویید از بس مدعیان عرفان زیاد شده اند؛ 

جای بسی تأسف دارد ک ما هنوز آن فرقان لازم جهت تشخیص حق از باطل را نداریم و آن چنان معرفت و علم حقیقی نسبت ب مکتب عرفان ولایی و توحیدی پیدا نکرده ایم ک نمی توانیم عرفان حقیقی را از عرفان کاذب تشخیص دهیم و صرفاً ب یکسری القائات حتی قضاوتهای برخی افراد نسبت ب اهل عرفان بسنده می کنیم و پایه های اعتقاد را بر چنین مبانی سست و بی بنیان بنا می نهیم.

اگر می بینید مردم سر در گم اند برای اینست ک از ثقلین فاصله گرفته اند؛ برای اینست ک شاخص و معیار سنجش ندارند؛ برای اینست ک شاخص قضاوتهایشان فقط سخنان این و آن است؛ بر شنیده هایشان تکیه دارند نه بر ادراکات قلبی و چشیده ها و لمس کردنها و ارتباط قلبی و باطنی. دلها بیمارند و قلوب مهر خورده اند و قدرت تشخیص و ارتباط ندارند.

گفته اید ایشان بهتر است با لفظ استاد معرفی شوند تا لفظ علامه.

ب ما بگویید بدانیم علامه ب چه کسی می گویند؟

کسی ک علم فراوان دارد. چه علمی؟ همان علمی ک نور است. 

از زمانی ک حضرت آقا معرفی شدند ب جامعه ی اهل معرفت و عرفان و ولایت و توحید، چه بسیار افرادی ک متحول شدند و ره یافتند و هدایت شدند و در مسیر حق و اهل بیت قرار گرفتند، این است علمی ک ایشان منتقل می کنند.

ما ک از هر علمی با ایشان سخن راندیم دیدیم دریای علم و معرفت اند. چه علم فیزیک، چه علم نجوم، چه علوم غریبه. شما ب چه کسی علامه می گویید؟

بالاترین علم، علم قرآنی است ک ایشان بحمد الهی و ب فضل خداوند تعالی از آن بهره ی کافی دارند. علم ب اهل بیت علیهم السلام. 

و صد البته ایشان همه ی اینها را از فضل خداوند تبارک و تعالی می دانند و حقیر یقین دارم آنچنان اهل تواضع و تذلل هستند ک حتی راضی ب این تعریفات هم نمی باشند.

سخن آخر اینکه:

متاسفانه عناد جاهلان و ظلم ظالمان اجازه نداده است ک این گوهر ناب، درخشش و تلألؤ شایسته ی خویش را داشته باشند.

افسوس ک دست ما از ایشان کوتاه است و روزها می گذرند بی آنکه بهره ای از نفسهای ربانی و الهی این مرد بزرگ داشته باشیم.

و صد البته شکوه های ما بلند است از اینکه چرا هیچ یک از هم دوره ای های ایشان ک همزمان با حضرت آقا در محضر استاد بزرگی همچون مرحوم سعادت پرور بودند، سکوت اختیار کرده اند و این ظلمها را نادیده می گیرند و می گذرند؟

افسوس بر آن دل که سماعش نربود

سنگست و حدیث عشق با سنگ چه سود؟

بیگانه ز عشق را حرامست سماع

زیرا که نیاید به جز از سوخته دود

۲ نظر ۰۴ خرداد ۹۸

هوالهادی

عبادت امام زمان

... نکته ای در مورد بحث دیشب که بعضی از دوستان اشکال داشتند ، در مورد اینکه عرض کردم عبادت های ما به سوی انسان کامل واقع میشود که انسان کامل در زمان ما وجود مقدّس امام زمان(ع) هستند .
اینطور نیست که ما وقتی به نماز می ایستیم ، قصد کنیم که دو رکعت نماز صبح میخوانم به جهت نزدیک شدن به امام زمان ، هیچگاه ایشان را قصد نمیکنیم ، ایشان را نیّت نمیکنیم ، خدا را نیّت میکنیم ، اگر کسی بخواهد غیر خدا را در عبادتهایش نیّت بکند ، عبادتهایش باطل است ، این شرک است ، فقط باید خدا را نیّت بکنیم .
این که نیتمان خدا هست یک مطلب است ، امّا عبادت ما که میخواهد به خدا برسد یک مطلب دیگری است .
فرض بفرمائید که ( معمولاً در روستاها آب را در یک استخر جمع میکنند و بعد رها میکنند که به زمین های زراعتی برود ) اگر این آبی که در استخر جمع شده است، از او بپرسید که تو میخواهی به کجا بروی ؟ هدفت کجا است ؟ میگوئید : هدف من رسیدن به زمین زراعتی است ، امّا آیا این آب از این استخر بدون واسطه آن جوی میتواند به زمین برسد ؟ درست است که نیّتش این است که میخواهد برود و به زمین برسد ، میگوید هدف من رسیدن به زمین کشاورزی و سیراب کردن گندم ها است ، امّا وقتی که میخواهد از استخر راه بیفتد ، باید یک مسیری را طی بکند ، جوی آب را طی بکند تا به زمین برسد .

۱ نظر ۰۴ خرداد ۹۸

به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را

به کاروان سبک بار واصلان نرسم
برهنه گر نکنم پای پر ز آبله را

وصال مجلس دریادلان میسر نیست

مگر ب باره ی خون طی کنیم فاصله را

من از منازعه عقل و عشق دلخونم
جنون کجاست که پایان دهیم غائله را

( فضل الله قدسی )

۲ نظر ۰۳ خرداد ۹۸

هوالهادی

...اگر میخواهیم به این محبت دست پیدا بکنیم ، اوّلا باید حجابها از روی قلب برداشته بشود که نور خداوند به این قلب بتابد و باران رحمت بر زمین این قلب ببارد ، بنابراین این قلب باید تصفیه بشود .

مطلبی که هست برای اینکه این قلب تصفیه و تزکیه بشود ، یک مقداری در دست خودم آدم هست ، امّا مقداری هم در دست خود آدم نیست ، انسان میتواند مقدّماتش را فراهم بکند ، دنیا را کم بکند ...
اگر انسان واقعاً میخواهد به آن محبّت دست پیدا بکند و زمین قلبش را پاک و تزکیه بکند ، باید از این چیزها ( محبت به ... ) بگذرد ، در جایی که حضرت اباعبدالله (ع) از بچه هایش و برادرهایش و خانواده اش و... میگذرد .
مقدّماتش در دست خود انسان است آن حیوان نَفْس اینقدر چاق و فربه شده که حجاب شده است و روی قلب را گرفته است و نمیگذارد که نور خداوند بر این قلب بتابد و نمیگذارد که باران رحمت ببارد ، این حیوان باید کشته بشود .
این حیوان چطور کشته میشود ؟ این حیوان زمانی کشته میشود که مایحتاجش را به او ندهی ، به او آب و علف ندهی ، چیزهایی را که نیاز دارد به او ندهی .
حیوان نَفْس انسان فقط آب و علف که نیست ( یک گوسفند فقط دنبال آب و علف است ) امّا این حیوان نَفْس نه تنها از آب و علف فربه میشود ، بلکه از مقام ، پول ،پس انداز ، یخچال ، تلویزیون ،فرش و... فربه میشود .
اینست که اگر از یک گوسفند آب و نان را بگیرید ، این گوسفند میمیرد ، ولی انسان اینطور نیست ، شما روزه داری های سخت بکنید ، ولی این نَفْس نمیمیرد ، این نَفْس از پول و مقام و جواهرات و خیلی چیزهای دیگر که ما نمیدانیم (حتی ممکن است یک چیز کوچک در خانه باشد که نَفْس انسان به همان توجّه و تعلّق داشته باشد ) پرورش پیدا میکند .

۱ نظر ۰۱ خرداد ۹۸