🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

می گویند سیمرغ هم در کوه قاف لانه دارد ، کوه قاف اسم الله است سیمرغ، آن مرتبه هویت مطلقه ذات خداست که او در دل قاف است، چاره ای نیست برای رسیدن به الله، ما که نمی توانیم برسیم باید به مظهرش برسیم، باید انسان، یک اتصال روحانی با علی ابن ابیطالب برقرار کند ، راهش این است که یا با امام حسن علیه السلام ارتباط برقرار کند یا با امام حسین علیه السلام، هر کسی طبق طبیعت خودش، اگر کسی حسنی مزاج از راه امام حسن علیه السلام، کسی حسینی مزاج است از راه امام حسین علیه السلام، منتها چگونه انسان از اینها عبور کند و به روحانیت علوی برسد؟

راهش این است که روح آنقدر لطیف باشد که مثل روغن بلسان کف دست بریزی از آن طرف نفوذ کند، روح آنقدر لطیف باشد ،اینکه می فرماید:

مثلُ نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح النور : 35 اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ

روغن زیتونی که لاشرقیه و لا غربیه باشد، یعنی درخت زیتونی که نه در قسمت غربی باغ است نه در قسمت شرقی باغ، آن درختهای زیتونی که در قسمت شرقی باغ اند آنها از ظهر به بعد که آفتاب غروب می کند سایه دیوار روی آنها می افتد، از نصف روز از خورشید بی بهره اند، آن درختهایی که در غرب باغ اند ، آنهایی که در دوطرف باغ هستند ، هر کدام نصف روز را از خورشید بی بهره اند ،درختهای زیتونی که در وسط باغ هستند ، تا غروب نور خورشید روی آنهاست، اینها آنقدر روغنشان صاف است و شفاف است از بس که نور آفتاب روی آن قرار گرفته که { یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ } که اصلا حتی اگر به آن آتش هم نزدیک نکنید از خودش گیرایی دارد ، روغن های دیگر را ببینید باید اینقدر  آتش به آن نزدیک کنید که گرم بشود و بگیرد، درختهای زیتونی که از صبح تا شب در معرض تابش نور خورشید اند و آن حرارت خورشید در درون این روغن نفوذ  کرده ، اینقدر حرارت خورشید در درون این روغن هست که حتی اگر آتش به آن نزدیک نکنید، خودش از خودش گیرایی دارد.

اگر کسی بتواند روغن روح خودش را مثل روغن بلسان در بیاورد، یا مثل روغن زیتونی دربیاورد که لا شرقی و لا غربی است، که در نهایت شفافیت و تصفیه که بتواند از روحانیت حسن ابن علی عبور کند یا از روحانیت حسین ابن علی عبور کند، به روحانیت علوی می رسد، لذا می گوید راهی که بخواهی به آنجا برسی همین است .

************************************************************************************ 

علامه مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسمت سوم

 

۰ نظر ۱۵ دی ۹۷

اگر انسان سر قبر مرده حمد و سوره بخواند چون علاقه اش همان بدن هست دائما دور و بر همان هست. و لذا حتی قبل از مرگ هم این علاقه قطع نمی شود، این محبت قطع نمی شود. دور و بر همان قبر است. علاقه دارد به همان قبر و بدن و لذا می گویند آنجا حمد و سوره بخوانید بهتر به او می رسد. حالا کی از دست اینها خلاص می شود؟ کی قلبش را به طور کلی از اینها پاک می کند؟ این ها البته یک عنایتی می خواهد واقعا. شاید از انسان برنیاید، قطعا هم برنمی آید. چون عرض کردم خیلی از محبت ها هست که ما نمی دانیم.

یک جمله ای دارد حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه که می فرماید: خدایا ببخش آن گناهان مرا که ملک الموت را موکل کرده ای که اینها را بنویسند (حالا من متنش را حفظ نیستم) و گناهانی که آن دو ملکی که کاتب اعمال هستند از آنها خبر ندارند! این جمله اش خیلی برای من سنگین آمد، مهم آمد. و گمان نمی کنم کسانی که این همه دعای کمیل را می خوانند به همین نکته در همین دعا توجه کرده باشند. که می فرماید "خدایا ببخش آن گناهانی را که الّذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منّی" خدایا ببخش آن گناهانی را که این دو ملک را موکل کرده ای که این گناهان من را بنویسند و گناهانی که این دو تا ملک خبر ندارند از آنها.

ببینید در لایه های باطن وجود انسان  چه می گذرد که حتی ملائکه خبر ندارند بر آن ها. ملائکه از آنها آگاه نیستند! چه می گذرد در درون انسان؟ در آن باطن ها، در آن اعماق، ملائکه کسانی هستند که به وجود انسان آگاه هستند؛ به قلب انسان اشراف دارند؛ به روح انسان اشراف دارند. «الّذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منّی» و دنباله اش همین هست. ملائکه ای که اینها را موکل کرده ای که  حفظ کنند آن چه را که از من صادر می شود. اعمالی که از من صادر می شود و آنهایی را که اینها نمی دانند.

معلوم می شود انسان یک موجود تو در تویی هست. لایه به لایه هست. لایه های عمیق و پنهانی دارد.

این انسان که حتی ملائکه خدا از اینها آگاه نیستند. لذا چه بسیار حب ها، علاقه ها، محبت ها در آن باطن باطن ما نفوذ کرده؛ نمی فهمیم ما. چه بسا این محبتش، ( همین ساعت را مثال می زنم ) این محبتش نفوذ کرده در اعماق وجود انسان که حتی ملائکه هم خبر ندارند؛ چه برسد به خودم. حالا من این همه صحبت می کنم درباره جهاد با نفس؛ از ریاضت، از خلوت. از این که انسان با آن خنجر ریاضت این محبت ها را قطع کند. ولی من چقدر خبر دارم؟

من می دانم به بچه هایم علاقه دارم، به خانه ام علاقه دارم، به کارم علاقه دارم، به پولم، به شغلم. ولی چه بسیار علاقه ها و محبت ها هستند که اینها را حتی خودم خبر ندارم. ملائکه ای که موکل بر اعمال من هستند آنها هم خبر ندارند. آنها را چجوری من پیدا بکنم و قطعشان بکنم؟ اگر بتوانم قطع کنم! اگر! مثل این می ماند که شما فرض کنید یک پشته خاک خیلی زیاد براده های آهن باشند در این پشته خاک. بعد بگویند یک موچین بردار و دانه دانه این براده های آهن را بکش از میان خاک بیرون.

****************************************************************************************

علامه مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی سلسله مباحث مقامات انسان

۱ نظر ۱۲ دی ۹۷

انسان مثل یک حوضی می ماند که گرد و  خاک و غبار هی می ریزد می ریزد، منتهی چیزی که هست  هی که می ریزد آرام ته نشین می شود.

انسان با خودش نگاه می کند یک حوض شفاف، صاف، تمیز؛ لذا خب خوشش می آید. اما تا خودش را می اندازد تو این، اینها پا می شوند دور و برش را می گیرند؛ می بیند ظلمانی شد. لذا حالا انسان پا بگذارد به درون خودش، به منطقه درونی خودش بعد می بیند که چه ظلمتی ست، چه حیوانیت ست! و لذا معمولا سالکان که به این مرحله که می رسند، از خودشان یک وحشت عجیبی فرا می گیرد اینها را اصلا.

به هر حال چیزی که هست وقتی به اینجا رسید انسان، در ظاهر خودمان را می بینیم که انسان های خوبی هستیم دیگر. از باطن خودمان، این نکته مهم هست بارها این را عنوان کرده ایم دین باید به قلب برسد. دین باید به باطن نفوذ کند. اینی که ما داریم در ظاهر هست.

ما یک شریعت ظاهری داریم: نمازی می خوانیم، روزه ای می گیریم، حج می رویم به اماکن مقدسه می رویم. به هر حال انجام می دهیم اعمالمان را دیگر. اینها به باطن نرسیده اند، قلب یک حظی ندارد از دین. دین به قلب نرسیده است. "ولما  یدخل الایمان فی قلوبکم"

ببینید این که فرموده اند امام صادق (ع) "هل الدین الاّ الحبّ و البغض" مگر دین چیزی جز حب و بغض هست؟ خب ما که می گوییم دین نماز هست، روزه هست، حج هست، انفاق هست، جهاد هست. امام صادق (ع) می فرماید دین حب و بغض هست. چه جوری اینها با هم جمع می شود؟ اونی که می فرماید دین جز حب و بغض نیست دارد دین قلبی را معرفی می کند. دین قلبی را معرفی می کند.

اگر به راستی انسان قلبش با نورخدا آشنا شد این دین نفوذ کرد به درون قلب انسان و قلب انسان نور خدا را دید. منتهی شرطش حداقل سفر اول را طی کند انسان. این حجاب حیوانیت را بزند کنار؛ این حیوانیت نفس را بکشد. کشتن نفس، کشتن نفس که

 ما کشته نفسیم بسا بخت که برآِید                       از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم

این حیوانیت نفس باید کشته شود. این گاو نفس باید کشته شود. این گرگ نفس باید کشته شود. این ها باید از سر راه برداشته شود. جهاد اکبری که می گویند همین هست.

جهاد اکبر مقدمه حرکت به سوی عالم اخلاص هست.

مقدمه حرکت به سوی عالم نور هست.

جهاد اکبر این مهم هست که مردم معمولا از این غافل اند.

اگر به راستی این جهاد اکبر انجام شد؛ این حیوانیت نفس کشته شد، حداقل انسان از درون ظلمت وجود خودش رفت بیرون. در نور قرار گرفت. این جاست انسان، خب نور است دیگر می بیند گرم شد. لذت دارد وقتی به خورشید نگاه می کند می بیند سراسر زیبایی ست. ا

ین جاست که می بینی تمام هوش و حواس این انسان می گوید من او را می خواهم. من سرچشمه نور را می خواهم. می خواهم بروم پیش او. وقتی نورش روی زمین اینقدر برای من گرما می آورد حیات می آورد؛ لذت می آورد، زیبایی می آورد پس خودش چی هست؟!

این جاست که انسان عشق پیدا می کند. عشق در اینجا پیدا می شود در آخر سفر اول پیدا می شود، که انسان از ظلمت خودش به نور برسد.

وقتی که این عشق پیدا شد دیگر انسان دشمن می شود با هر چیزی که ضد نور هست. اگر انسان این سفر را انجام داد این حیوانیت نفس را زد کنار و با نور روح خودش آشنا شد یعنی در میدان نور خودش قرار گرفت بعد سرش را بالا می گیرد می بیند آن منبع نور در آن بالا ست.

ذات خدا که اصل و سرچشمه نورست در آن بالاست. آنقدر این انسان محبت پیدا می کند عشق پیدا می کند به این منبع نور به این وجود مطلق به این ذات خدا که دیگر فقط و فقط او را می خواهد و هر چه غیر از اوست دشمن می دارد.

********************************************************************** 

پیاده شده از فایل صوتی سلسله مباحث مقامات انسان

علامه ذوالفنون مروجی سبزواری

۰ نظر ۱۰ دی ۹۷

عرض سلام و وقت بخیر به دوستان مشتاقِ کسب علوم و معارف حقه ی حقیقیه

نظراتی که بطور خصوصی در وبلاگ درج می شوند امکان پاسخگویی ندارند.

 سوالات بسیاری به صورت نظرات خصوصی مطرح شده که لازم دانستیم در قالب پستی پاسخ گوی شما بزرگواران حقیقت جو باشیم. 

 

نخست آنکه از آثار تالیف شده توسط استاد متاسفانه تنها "اسرار حج" منتشر شده گویا در تیراژ محدود.

تعدادی از عزیزان مشتاق زیارت آقا جان، حضرت علامه هستند؛ متاسفانه فعلا امکان دسترسی به ایشان نیست.

و نکته آخر آنکه، جهت دسترسی بیشتر به آثار و مکتوبات حضرت علامه می توانید به کانال تلگرام "moravej_tohid@" مراجعه فرمایید.

اردتمند شما: 

سراجِ منیر

۰ نظر ۰۷ دی ۹۷

گفتم درخت طوبی چه چیز است  و کجا باشد ؟ 

گفت آن درخت طوبی درختی عظیم است ،هر کس که بهشتی بود چون به بهشت رود آن درخت را در بهشت ببیند ، و در میان آن یازده کوه قرار دارد ، یعنی اصل درخت طوبی مقام انس و محبت کلی است به الله نه به اسماء دیگر که ناشی از شدت قرب به اسم الله است ،

اگر کسی بتواند به روحانیت علی برسد ، چون روحانیت علی جامع جمیع اسماء خداست ، روحانیت علی می شود الله ، علی یعنی الله ظلی ، به مقام انس و محبت کلی با علی هم می رسد ، یعنی یک انس شدید نسبت به این   امام پیدا می کند ، خود پیغمبر به مقام قرب اصل الله رسید ، و محبت اصل الله در قلبش ایجاد شد ، ما می توانیم به روحانیت علی علیه السلام برسیم ، چون به الله نمی توانیم برسیم ، و از محبت علی برخوردار بشویم ، این است که هر کس می خواهد به مقام اتصال به الله برسد باید با رو حانیت علی علیه السلام اتصال روحانی برقرار کند ، اگر بخواهد به مقام طوبی برسد باز باید این اتصال را پیدا کند ،  چون طوبی آن انس و محبت کلی است که نتیجه آن اتصال روحانی و مشاهده اسم الله است .

ما اگر بتوانیم مشاهده کنیم روحانیت علی علیه السلام را این مقام طوبی برای ما حاصل می شود یعنی در قیامت از این درخت طوبی بهره ای خواهیم داشت .

چگونه می شود انسان به روحانیت علی دست پیدا کند ، باید از این دو کوه عبور کند ، یا از کوه اسماء جمالی یا کوه اسماء جلالی ،3 کوه ، یک کوه قاف و یک کوه اسماء جمالی که حسن ابن علی است و کوه اسماء جلالی که حسین ابن علی است ، نه کوه دیگر بحث اش را می آورد ، که آن  نه کوه در واقع زیر مجموعه آن دو کوه حسنی و حسینی هستند ،می گوید این درخت طوبی در میان این یازده کوه است ، مظهر تام ولایت مطلقه علی ابن ابیطالب است ،

مظهر تام الله در این عالم علی ابن ابیطالب است ،

مظهر تام طوبی روحانیت فاطمه زهراست .

************************

حضرت علامه مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

۰ نظر ۰۵ دی ۹۷