🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاج بیت الله الحرام» ثبت شده است

بسمک یا نعم الرفیق

****************

راحله:

🔸راحله، وسیلۀ سواری است که بر آن سوار می‌شوند و راه حج را طی می‌کنند و معمولاً شتر راحله و وسیله‌ی حرکت و سواری بوده است.

⁉️ ولی در آن قافله معنوی و روحانی و قافلۀ اخوان الصفا راحله چیست؟
✅ راحله در آن قافله، صبر و بردباری است.
🔹 به طور کلی سیر الی الله دارای رنج‌ها و مشکلات فراوان است. سالکی که قصد قطع تعلقات دنیوی می‌کند و روی به سوی خدا می‌آورد از همان اولین قدم با مشکلات فراوان روبرو می‌شود. و از چهار جانب مشکلات به سوی او وارد می‌شوند: از جانب خودش، از جانب مردم، از جانب شیطان و از جانب خدا.
🔸بطور کلی رسیدن به مقصد لازمه‌اش این است که مسافر، مبدأ را ترک گوید. حال اگر انسان عزم کند که دنیا را ترک کند و به سوی خدا برود:

🔻در مرحله اول، نفسش یعنی «خود»ش با او به جنگ برمی‌خیزد. زیرا نفس انسان در اثر ماندن در دنیا به دنیا و لذت‌های دنیا عادت کرده و به دنیا دل بسته است.
🔻در مرحله دوم، مردم او را به استهزاء و تمسخر می‌گیرند و دیوانه و مجنونش میخوانند و حتی خانواده و همسر و فرزندانش با او بر سر ناسازگاری در می‌آیند. بالاخره مردم کسی را خواهانند که مثل خودشان غرق در کارهای دنیا و لهویات و امثال این‌ها باشد. همینکه ببینند کسی در رفتارهایش محدودیت ایجاد کرد و بیشتر در کار عبادت و ریاضت و تهذیب و تزکیه روزگار می‌گذراند مسلم است که مردم با چنین کسی از در ناسازگاری در می‌آیند.

... حال اگر انسان عزم کند که دنیا را ترک کند و به سوی خدا برود:
🔸 در مرحله سوم، شیطان مانع حرکت او به سوی خدا می‌شود و چنانکه قسم خورده است که همه‌ی اولاد آدم را گمراه کند، با او بر سر جنگ برمی‌خیزد و مشکلات زیادی بر سر راهش ایجاد می‌کند. عجیب این است که چون انسان عزم حرکت به سوی خدا را می‌کند، مشکلات جدیدی را بر سر راهش می‌بیند که تا آن زمان این طور مشکلات برایش پیش نیامده بود.
🔻تا قبل از ورود به راه در عبادت‌هایش احساس شوق و گرمی می‌کرد ولی حالا با آنکه پا در راه گذاشته احساس سردی و بی‌رغبتی می‌کند. مثلاً تاکنون مرتب نماز شب می‌خوانده اما حالا میلی به خواندن نماز شب ندارد.
🔺این امور به جهت آن است که تاکنون شیطان، او را مشتاق به نماز شب می‌کرده و او با خود می اندیشد که من هستم که نماز شب می‌خوانم و سایر مستحبات را به جا می‌آورم. اما حالا که حالت یقظه برایش پیدا شده و از خواب غفلت بیدار شده و فهمیده که عمری را در غفلت از خدا به سر برده و لذا از عمر بر باد رفته‌اش توبه می‌کند، در اینجاست که شیطان به حال خود رهایش می‌کند و او متوجه می‌شود که دیگر برای تهجّد و شب زنده داری موفق نمی‌شود و ...
🔹 و بالاخره در مرحله چهارم، این خداست که چندان انسان را در میدان‌های بلا و امتحان بیفکند تا افراد سست عنصر جدا شده و افراد زبده و قوی اراده بتوانند به آخر کار برسند.
لذا می‌فرماید: ( ان یمسسکم قرح ... ) - آل عمران۱۴۰ و ۱۴۱
(... ما این ایام مصیبت و بلا را بین مردم دور می‌دهیم تا این‌که برای خدا مشخص گردد کسانی که ایمان آوردند و ... )
▪️پس فلسفه وجودی بلاها دو چیز است: جدا شدن مؤمنین از غیر مؤمنین، و نیز خالص شدن مؤمنین است.

🔹 چون معلوم شد که سالک وقتی پای در راه می‌گذارد از نواحی و جوانب مختلف بر او بلاها و مصیبت‌هایی وارد می‌شوند، اکنون می‌گوییم که تنها مَرکب و وسیلۀ حرکت سالک به سوی خدا که می‌تواند او را از میان بلاها گذر بدهد و به مقصد برساند، صبر و استقامت است. اگر سالک بخواهد با رسیدن هر بلا و رنجی شروع به بی‌تابی و بی‌قراری و جزع و فزع کند، به هیچ جا نمی‌رسد.
🔸 لذا قرآن می‌فرماید: (ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ...) - آل عمران ۱۴۳- (آیا می‌پندارید که داخل بهشت می‌شوید، در حالی که هنوز برای خدا مشخص نشده‌اند کسانی که مجاهده می‌کنند و کسانی که صبرکنندگان هستند).

🔺 در این آیه اساس حرکت به سوی کمال دو چیز معرفی شده است: یکی مجاهده و دیگری صبر. انسان باید از یک طرف با نفس اماره و شیطان وارد مبارزه جدی شود و از طرفی در این مجاهده صبر و خویشتنداری کند تا به مقصد برسد.
🔸 چنانکه قبلاً گفتیم همانطور که یک کاروان جسمانی به سوی حج به راه می‌افتد که مبدأش شهری است که حاجی در آن زندگی می‌کند و مقصدش خانه کعبه است، و زاد و توشه حاجی در این سفر، آب و نان است و مرکبش و راحله‌اش شتر ، همچنین یک کاروان روحانی که متشکل و گرد آمده از ارواح و قلب‌های حجاج است به سوی حج به راه می‌افتد که مبدأش دنیا و عالم مادّه است و مقصدش ذات خداست، و زاد و توشه حاجی در این سفر علم توحید و عمل صالح و به عبارت دیگر ایمان و تقواست، و مرکب و راحله‌اش صبر است و استقامت.
🔹 یعنی با توجه به آنچه گفتیم با فضیلت‌ترین نوع سفر حج، آن سفری است که به سخت‌ترین شکل برگزار شود و حاجی اعمال و مناسک را به همان گونۀ سخت به جا آورد، و آن‌گاه بر سختی آن‌ها صبر و استقامت کند و پرهیز خود را نشکند، اگر چنین بود، امید آن می‌رود که چون خداوند ببیند بنده‌اش در راه او آن همه سختی‌ها و مرارت‌ها را به جان خریده و هیچ بی‌صبری از خود نشان نداده، حج او را قبول کند و او را به درگاه خودش راه دهد و آن کاروان روحانی را به مقصد حقیقی خودش برساند و این کاروان را از عنایات خاصه خودش برخوردار بنماید.

*************************

حضرت علامه مروجی سبزواری

سلسله بیانات اسرار حج

۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۷

بسمک یا عطوف

*************

زاد و توشه:

یکی دیگر از خصوصیات قافله این است که افراد قافله باید با خود زاد و توشه بردارند یعنی آب و غذا برای میان راه بردارند تا گرسنه و تشنه نمانند و بتوانند به مقصد برسند.
❇️همچنین در حج روحانی و آن کاروانی که ارواح و قلب‌های حجاج به سوی خدا می‌روند، نیز باید زاد و توشه‌ای روحانی وجود داشته باشد که باعث قوّت ارواح برای حرکت به سوی خدا باشد.

آن زاد و توشه معنوی و روحانی چیست؟
برای توضیح می‌گوییم که معمولاً توشه‌ای را که بر روی شتر می‌گذاشته‌اند دو لنگه بوده است که در دو طرف شتر قرار می‌گرفته تا تعادل برقرار ماند. این دو لنگه در توشه معنوی، عقل نظری و عقل عملی است، یا به عبارت دیگر، یکی ایمان و اعتقاد صحیح، و دیگری عمل صالح و تقواست.
🔸شخص حاجی از یک طرف باید اعتقادات درستی در مورد اصول و مبانی دینش داشته باشد و وجود خدا و صفات خدا برایش با ادلّه و براهین روشن اثبات شده باشد.
🔹البته بهترین روش برای خداشناسی و معرفت الله روشی است که عارفان الهی در پیش گرفته‌اند. ایشان به جای این‌که مثل تودۀ عوام مردم وارد جامعه شوند و اعتقادات خود را در مورد خدا و قیامت و سایر اصول معرفتی از بیان مردم بگیرند، و به جای این‌که مثل فلاسفه وارد عالم شوند و به سیر آفاقی بپردازند و از راه آیات و آثار و نشانه‌های خدا پی به خدا ببرند، از این راه وارد شده‌اند که از میان جامعه و از میان عالم برگشته و وارد نفس خود شده‌اند و از راه وجود خودشان خواسته‌اند به معرفت خدا دست یابند.

🔸عارفان الهی از این راه که وارد خلوت و انزوا می‌شوند و درِ دکان وجود خود را بر روی دیگران می‌بندند و با کلنگ و تیشه ریاضت و تهذیب و تزکیه و به عبارت دیگر جهاد اکبر، آن لایه‌های چرک و رسوبات معاصی و غفلت‌ها، که روی روح و مظهر خدا را پوشانده،‌ می‌کَنند و آن لایه‌ها و رسوبات را کنار می‌زنند تا این‌که به روح که مظهر و تجلی 

خداست در درون وجود خود، دست یابند و آن نور را که در زیر خروارهایی از لایه‌ها و رسوبات مدفون بود، آزاد ‌کنند.
در این‌جا است که انسان به مظهر خدا دست می‌یابد (که در اینجا سالک در سفر اول یعنی سفر از خلق به حق ، به مقام «فتح قریب» نائل می گردد).
🔹چون روح انسان همچنان که مظهر ذات خداست، مظهر و محل ظهور اسماء و صفات خدا هم هست، پس عارف وارد در اسماء و صفات می‌شود و از نردبان اسماء و صفات شروع به بالا رفتن می‌کند تا به مرحله سلطان اسماء و صفات که ذات خدا در مرحله واحدیت باشد، دست پیدا کند(که عرفا از این مرحله تعبیر به «فتح مبین» می‌کنند.)
🔸سپس از آن‌جا در خود ذات شروع به عروج می‌کند تا به مرحله غیب ذات یا مقام احدیت ذات دست یابد(که در اینجا سالک سفر دوم یعنی سفر از حق به حق، یا سفر از وجود حقی خود به وجود حق مطلق را به پایان رسانده و به مقام «فتح مطلق» یا «فتح‌الفتوح» نائل می‌شود).

🔸اکنون برای این‌که به بحث اصلی خود وارد شویم که عبارت از این بود که یک لنگه زاد و توشه در سفر حج، ایمان و اعتقاد و علم به خداست، گوییم بهترین نوع معرفت و اعتقاد به خدا، همین معرفت شهودی و عرفانی است که از راه تزکیه نفس به دست می‌آید و قرآن نیز تنها راه فلاح و رستگاری را همین راه تهذیب نفس و تزکیه معرفی کرده است: 🌿(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا)- شمس 9🌿

🔸حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و اصحابشان بر پیرزنی گذشتند و او با چرخ نخ ریسی مشغول رشتن نخ بود حضرت از او سؤال کرد که چه دلیلی بر وجود خدا داری؟ آن پیرزن دست از گرداندن چرخ برداشت و گفت همچنانکه اگر من دست از گرداندن این چرخ بردارم، این چرخ می‌ایستد، عالم به این عظمت هم باید گرداننده‌ای داشته باشد که آن را می‌چرخاند و اگر او دست از این عالم بردارد، عالم از حرکت می‌ایستد.
در این‌جا بود که حضرت رو به یارانش نموده و فرمود: بر شما باد رو آوردن به دین پیرزنان.
🔆 آنچه در گفتار این پیرزن مهم است دو چیز است:

1️⃣ استدلال به برهان حرکت بر اثبات وجود محرّک که یک برهان فلسفی است.
2️⃣ استدلال بر ربوبیت خدا. زیرا بزرگترین مشکل انسان‌ها در توحید، مسئله ربوبیت بوده است.
البته علت این‌که حضرت فرمود بر شما باد پیروی از دین پیرزنان، برای این است که این پیرزن توانسته بود دو اصل مهم توحیدی را با بیانی ساده ارائه دهد و توحید و خدا برایش یقینی شده بود و خداشناسیش از حدّ توهم و خرافات خارج شده بود و به سرحد خداشناسی عقلی رسیده بود.

🔆 بنابراین دو کار بر هر انسانی لازم است:
🔺اول) این‌که سعی کند با مراقبت درست از رفتار و اعمالش و پرهیز از گناه و ... روی نور فطرت خود را نپوشاند و باعث خاموشی نور فطرت نگردد.

🔸خلاصه در زمینه عملی از اعمال حرام بپرهیزد و مکروهات و اعمال حلال ولی غیر ضروری و لغو و بی‌فایده را انجام ندهد، و از طرف دیگر اعمال واجب و حتی‌الامکان مستحب، و فقط حلالهای ضروری و لازم را انجام بدهد. اعمالش را برای غیر خدا و به نیت هوای نفس یا خوش‌آمد مردم انجام ندهد بلکه فقط برای خدا انجام دهد و راه نفوذ شیطان را از هر سو ببندد. به انجام این امور «تقوا» می‌گویند. که تقوا یک لنگه زاد و توشه حج است. با پیشه گرفتن تقوا، روی فطرت آدمی باز می‌ماند و روح که مظهر ذات الهی است می‌تواند وجود آدمی را تحت تأثیر قرار داده و آن را به نور الهی روشن سازد.
🔻دوم) سعی کند که در زمینه علمی و عقلی هم بر روی اعتقادات خود کار کند که داشتن اعتقاداتی صحیح و به دور از خرافات و بر مبنای براهین و استدلالات، دومین لنگه زاد و توشه در سفر حج است. یعنی انسان همچنانکه برای بهبودی کارهای دنیویش مرتب کار می‌کند، برای بهبودی اعتقاداتش و خارج کردن آن‌ها از حدّ اعتقادات خرافی به حدّ اعتقادات برهانی کوشش کند. مرتب با مطالعه کتاب‌های مفید در زمینه اعتقادات و پرس و جو از اهل فن، به تصحیح اعتقادات خود بپردازد.
🔸روی همین جهت است که قرآن این همه روی علم و عمل و به عبارت دیگر ایمان و تقوا تکیه دارد و این دو را باعث سعادت بشری می‌داند.
✅آن‌گاه معلوم است که کسی که علم درستی به توحید و معاد و حقایق ثابت عالم ندارد و نیز عملش هم ناخالص بوده، در نتیجه چنین انسانی زمانی که بخواهد به حج برود، در آن کاروان ارواح نمی‌تواند شرکت جوید و به خدا برسد. بلکه فقط یک سفر جسمانی انجام می‌دهد و به خانه خدا می‌رود و با جسمش مشتی سنگ و گل را طواف می‌کند.

**************************

حضرت علامه مروجی سبزواری

سلسله بیانات اسرار حج

۰ نظر ۲۴ مرداد ۹۷

بسم الله خیر الأسماء

*****************

1. تجمع افراد در قالب کاروان

*********************

🔆همچنانکه برای جسم، قافله و قافله سالار لازم است، و نیز زاد و توشه نیاز است، پس عارف را نیز برای سیر بر طریقت الی الله، یک هادی و قافله سالار لازم است.

🔑افرادی که عازم سفر حج هستند همه با هم در یک جا جمع می‌شوند و تشکیل یک قافله را می‌دهند. البته جسم‌های مردم است که در کنار یکدیگر یک گروه واحد را تشکیل می‌دهند. ولی با توجه به این‌که این سفر یک سفر روحانی است، باید قلب‌های انسان‌ها با هم جمع شوند و یک قافله معنوی هم از تجمع قلب‌ها به وجود آید.
🔸این نکته را باید توجه کرد که آنچه باعث تجمع جسمی افراد در کنار هم می‌شود، همانا مقصد واحد آن‌هاست. همه قصد دارند که به شهر مکّه و زیارت خانه‌ی‌ خدا بروند. همچنین برای تشکیل یک کاروان معنوی، باید قلب‌ها و نیّت‌ها مقصود واحدی داشته باشند و مقصدشان یکی باشد و اگر مقصد اجسام، شهر مکّه و خانه‌ خداست، مقصد دل‌ها هم باید عالم ملکوت و خود خدا باشد.
البته جهت حرکت این دو کاروان فرق می‌کند: کاروان ظاهری، مبدأش عالم خاک است و مقصدش هم عالم خاک. اما آن کاروان روحانی که حامل قلب‌های حجاج است، مبدأش خاک است و مقصدش افلاک.
🔹 همچنانکه در شب معراج، جسم پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از خانه‌اش در مکّه به سوی بیت‌المقدّس و بنای ظاهری مسجدالاقصی طی‌الارض نمود که یک سفر زمینی بود، اما روحش از مکّه به سوی عالم ملکوت یک سیر عمودی کرد. و قلب مقدّس پیامبر به این سفر آسمانی رفت و به فرمایش قرآن به «رؤیت قلبی» و مشاهده روحانی عوالم ملکوتی پرداخت.
🔸ولی چیزی که هست تشکیل این قافله‌ روحانی تقریباً می‌شود گفت محال یا نزدیک به محال است. زیرا در مرتبه اول، قصد همه خدا نیست، بلکه از همین جا که 

ارز برمی‌دارد برای خرید اجناس، دیگر نیّتش نمی‌تواند خدا باشد. در مرتبه بعد برای مسافران، کندن دل و خالی کردن خود از تعلّقات امکان ندارد و حاجی در طول سفر در فکر این است که فرزندانم چطور هستند، خانه‌ام و ... .
⬅️ کسی را می‌شود گفت که از دنیا قطع علاقه کرده که قبل از حرکت به سوی حج، بنا را بر این بگذارد که من دیگر از این سفر بازگشتی ندارم و در این سفر خواهم مرد. در نتیجه تمامی بدهکاری‌هایی را که به مردم دارد ادا کند و ... . البته این معنا در سفرهای قدیم ممکن بود پیدا شود. زیرا سفرهای حج چنان سخت بود که انسان امید برگشت نداشت.
💢 ضرب المثلی در بین قدیمی‌ها رایج بوده که می‌گفته‌اند انسان واجب‌القتل بشود اما واجب‌الحج نشود. دلیلش این بوده که کسی که قتلش واجب شود در یک لحظه‌ی کوتاهی او را می‌کشند و تمام می‌شود، ولی حج، مرگی است با مشقّت‌های فراوان و سختی‌های بسیار که به تدریج به سراغ آدم می‌آید.
🔹از یکی از پیران قدیم شنیدم که می‌گفت افرادی بودند در قدیم که کاروان به مکّه می‌برده‌اند و در میان مردم معروف بوده که می‌گفته‌اند فلان کس از مثلاً صد نفر که می‌برد، چهل نفر زنده بر می‌گرداند، و فلان کس از هر صد نفر پنجاه نفر زنده بر می‌گرداند.
🔸البته آن مطلب اول هم که گفتیم نیت همه خدا باشد نیز در قدیم بهتر امکان داشت. زیرا شهرهای مکّه و مدینه هیچ مظهر تجمّل و زیبایی ظاهری نداشتند، هیچ گونه بازارهای پر زرق و برق وجود نداشت و ... و حاجی در بدترین شرایط ممکن به سر می‌برد. لذا از وطنش که خارج می‌شد جز خدا نمی‌توانست نیّتی داشته باشد.
🔹اما امروزه قطع تعلّقات نیز نمی‌شود چون سفر حج بسیار آسان و در رفاه و امنیت کامل صورت می‌پذیرد و حاجی مطمئن است که بعد از یک ماه برمی‌گردد و دوباره کس و کارش را می‌بیند و کارهایش را دنبال می‌کند.

❤️ اگر چنین کاروانی از قلب‌های حجاج تشکیل شود و حجاج بتوانند نیت خود را و مقصد و مقصود خود را فقط خدا کنند، و از دنیا و تعلّقات آن یکسره خود را رها نمایند، در اینجا کاروانی معنوی از قلبها تشکیل شده که به آن، کاروانِ «اخوان الصفا» می‌گویند.

***************************

سلسله مباحث « اسرار حج »

حضرت علامه ذوالفنون مروجی سبزواری

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۷