🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

درد عشق

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۷ ق.ظ

هو العشق

... تمامیت عشق به درد و سوز هست .
ملائکه عشق دارند ولی درد ندارند ، چرا عشق دارند ؟ چون در حوزه جاذبه هستند ، حیوانیت ندارند و به منطقه ظلمانیت نزول نکرده اند .
آن ها در منطقه جذب نورانیت خدا هستند .
لذا عشق دارند اما درد ندارند .
درد مال آدم است ، سوز مال آدم است ، چون درد در اثر فراق است .
این که انسان در اول کار وقتی جذب او را میگیرد وارد همان منطقه نورانیت میشود در اوائل که آن منطقه جذب را احساس میکند . انسان است دیگر ( ملائکه در همان مرتبه ای که هستند خوش هستند هر ملکی یک مرتبه ای دارد که از آن بالاتر نمی تواند برود و به همان مرتبه ای که دارد راضی است ) انسان که یک وجود لایتناها دارد یعنی وقتی وارد منطقه جذب الهی میشود بیشتر میخواهد به هر مقامی که رسید مقام بالاتر را میخواهد ، سِرِّ ایجاد درد در این است .

انسان در اول کار که عشق خدا در قلبش افتاد " مطلبی که وجود دارد " نه این که نرسیده است ، هنوز واصل نشده است ، درد دارد ، سوز دارد ، هِی گریه میکند ، هِی میسوزد و ناراحت است که چرا نرسیدم ؟ چرا بالاتر نمیروم ؟ هِی بالاتر را میخواهد .
انسان یک وجودی دارد که میتواند صعود کند یا نزول کند .
لذا وقتی که در محیط جذب خدا قرار میگیرد یکمرتبه احساس میکند که یک نیرویی دارد او را به سمت خودش میکشد که به این میگوییم عشق و عشق خدا در دلش پیدا میشود .
از آن حَدی که دارد خوشش نمیاید میخواهد بالاتر برود ، بالاتر که میرسد باز میخواهد بالاتربرود .
عاشق همیشه دردمند است تا زمانی که به اصل ذات برسد و فانی بشود ، در آنجاست که دیگر آرام میشود ، آنجا دیگر مرتبه آرام شدن انسان است ، به سکون میرسد ، به ثبوت میرسد ، آنجا دیگر گریه هایش تمام میشود .
اصل سوز و گریه و درد و زاری خوب است اما کمال مطلق نیستند .
سالک باید به جایی برسد که آرام بشود ، نه دردی ، نه گریه ای ، نه عشقی ، آن موقع کی است ؟ وقتی که به فنا رسید و از فنا برگشت وقتی که وجودش در ذات خدا ریخت .
مثل رودخانه ای که از همان بالای کوه که راه می افتد میخواهد به سوی دریا برود ، هِی خودش را به این سنگ میزند به آن سنگ میزند ، این طرف آن طرف میرود ، عشق دریا را دارد و ناآرام است ، وقتی که به دریا رسید آرام میشود ...

*********************************************************************

علامه حمید رضا مروجی سبزواری

پیاده شده از فایل صوتی منطق الطیر

 

۹۸/۰۷/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی