🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

انواع طهارت (قسمت آخر)

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۸ ق.ظ

از این بالاتر طهارت روح است. طهارت روح این هست که روح آنقدر لطیف باشد، البته طهارت روح خیلی دست ما نیست، این یک چیز خدادادی هست. طهارت روح این هست که روح آنقدر لطیف باشد و اینقدر قوی باشد و قدرت داشته باشد که بتواند در مراتب ملکوت بتواند تا علا مراتب ملکوت پیش برود و برود بالا و با حقایق ملکوتی اتصال پیدا کند. به آن ملائکه ی علیین اتصال پیدا کند و حقایقی را از آنها بگیرد. این می شود طهارت روح. اگر انسانی توانست در تمامی مراتب این طهارت یعنی لباسش پاک بود، همیشه پاک بود، بدنش همیشه پاک بود، افعال پاک باشند، خیال پاک باشد، عقل و قلب اینها طاهر باشند، روح، روح پاک و طاهری باشد؛ اگر انسان به این مقام رسید نتیجه اش را اجازه بدهید این آیه را خدمتتان عرض کنم و بعد نتیجه را خدمتتان می گویم این بحث را همین جا نگه دارید تا از زاویه دیگری بحث را باز کنم، می خواهم همه اینها را برسانم به طهارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: لأنها طاهرة لا تحیض ببینید قرآن یک حقیقتی را مطرح می کند و آن اینکه اصل قرآن در کجا بوده آیا اصل قرآن همین کتابی ست که در دست ماست، خب مسلما نه. قرآن مجموعه ای از آیات هست که اینها بر قلب پیغمبر نازل شده است. البته وقتی می گوییم بر قلب پیغمبر نازل شد نه این که جبرئیل مستقیما بر قلب پیغمبر نازل کند. مسئله نزول جبرئیل نیست مسئله این است که روح پیغمبر اینقدر لطیف و طاهر هست که این اوج می گیرد می رود بالا با مقام جبرئیلی اتحاد پیدا می کند، جبرئیل نمی آید پایین. 

فرمود و ما منّا إلاّ له مقام معلوم هر کدام از ما ملائکه هر کدام مقام معلومی داریم نه از آن بالاتر می رویم نه پایین تر می آییم جبرئیل از مقام خودش نزول نمی تواند بکند بیایید پایین در عالم ماده بلکه روح پیغمبر است که صعود می کند در تمام موجودات عالم فقط روح انسان است که می تواند بالا برود پایین بیایید صعود کند و نزول کند وگرنه نه روح حیوانات است که می تواند صعود کند برود بالا و نه ملائکه می توانند نزول کنند بیایند پایین فقط روح انسان است که اگر نزول پیدا کند از حیوانات پست تر می شود ولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ از حیوان هم پست تر می شود اگر صعود کند از جبرئیل هم می رود بالاتر و جبرئیل می گوید که اگر یک قدم دیگر باهات بالا بیایم می سوزم. فقط روح انسانی ست نه ملائکه می آید پایین نه حیوانات می توانند بروند بالا. روح انسان است که می رود بالا می آید پایین بنابراین این در واقع روح پیغمبر است که صعود می کند می رود بالا با مقام جبرئیلی اتحاد پیدا می کند. و از جبرئیل قرآن را می گیرد قرآن را که گرفت بر قلب پیغمبر منعکس می شود. حقیقت قرآنی بر قلب پیغمبر نازل می شود. اصل قرآن می فرماید فی کتابٍ مکنون، انه فی قرآن الکریم فی کتابٍ مکنون لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ، این آیه آیه ای ست که خیلی حرف توش دارد. می فرماید قرآن یک کتاب کریم هست، یک کتاب ارزشمند هست؛ در کتاب مکنون هست. کتاب مکنون در اصطلاح، ببینید عالم آفرینش داری مراتبی ست، عالی ترین مرتبه ی آفرینش را بهش می گویند عقل اول، در فلسفه به آن می گوید عقل اول در شریعت به آن می گویند کتاب مکنون. عقل اول اولین مخلوق هست می فرماید اول ما خلق الله العقل: اول چیزی که خداوند خلق کرد عقل بود، عقل اول یک موجودی ست که تمامی موجودات عالم از ازل تا ابد نه اینک بگوییم در مدت ده سال، صد سال، صد میلیون سال نه از ازل تا ابد، از این بی نهایت تا آن بی نهایت، موجودات عالم از ازل تا ابد در عقل اول حضور دارند بنابراین عقل اول، اول مخلوق خداست اول موجود است که خدا خلق کرده است یعنی همه ی ماها الان در عقل اول هستیم از آنجا نزول کرده ایم می آییم اینجا، یعنی موجودات از علم خداوند می آیند به عقل اول از عقل اول می آیند به نفس کل که می شود جبرئیل از جبرئیل نزول می کند می آید به اینجا. همه موجودات عالم همه آنچه را که می بینید از خورشید، ماه، ستارگان، درختها، صحراها، حیوانات، نباتات وجمادات همه و همه ما اول در مرتبه علم خدا بودیم، علم خداوند را می گویند عرش، از آنجا آمدیم به مقام عقل کل، از آنجا آمدیم به مقام نفس کل، که نفس کل عرض کردم جبرئیل هست و از نفس کل آمدیم به این طبیعت، ما نزول کردیم آمدیم به اینجا. این مراتب را پشت سر گذاشتیم موجودات مستقیم از علم خدا می آیند وارد عالم عقل کل می شوند یا عقل اول. عقل اول عرض کردم یک موجودی ست که بی نهایت است و همه موجودات عالم هم در این عقل اول حضور دارند. قرآن در همین عقل اول هست. بنابراین روح پیغمبر، بنابراین فرمود که قرآن در کتاب مکنون هست کتاب مکنون یعنی کتاب بسته شده یعنی چی کتاب بسته یعنی هر کسی نمی تواند به این دست یابد. فی کتابٍ مکنون یعنی قرآن در عقل اول است در کتاب مکنون است لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ کسی نمی تواند به این حقیقت قرآنی دست یابد مگر مطهرون. این نکته را در اینجا دقت بفرمایید، مطهرون کسانی هستند که اینها قدرت دارند که روح اینها قدرت دارد می تواند اوج بگیرد، صعود کند و آنقدر برود بالا که از همه ملائکه بگذرد از جبرئیل بگذرد، برود با عقل اول اتصال پیدا کند با کتاب مکنون اتصال پیدا کند با همین اول ما خلق الله اتصال پیدا کند و قرآن را از انجا بگیرد. لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ این قرآن در کتاب مکنون است و عرض کردم کتاب مکنون همان هست، همان عقل اول است و آن وقت لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ عقل اول را جز مطهرون نمی توانند تماس بگیرند با آن. پس بنابراین بعضی ها هستند که آن ها مطهرون هستند. حالا این مطهرون چه مطهرونی؟ هر کسی می تواند به این طهارت برسد؟ این مطهرون چه کسانی هستند؟ درقرآن این مطهرون معرفی شده اند که کیا هستند این مطهرون کیا هستند قرآن در مورد مطهرون می فرماید انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ، خداوند اراده فرموده است که شما اهل بیت را تطهیر کند تطهیرکردنی، انما یریدالله لیذهب انکم الرجس اهل البیت: خداوند اراده فرموده است که رجس را، پلیدی را، آلودگی را از شما اهل بیت دور کند و یطهرکم تطهیرا و شما را طاهر گرداند طاهر کردنی. از آنها چه برمی آید؟ از آنها این مسئله بر می آید که اهل بیت کسانی هستند که اینها در مقام طهارتی هستند که این طهارت یک طهارت اختصاصی هست شما به سه مطلب در این آیه عنایت بفرمایید که عظمت این آیه معلوم شود. یکی این که اول فرمود انما، انما را می فرمایند برای حصر هست یعنی این هست و جز این نیست یعنی حتما حتما این اتفاق افتاده است؛ حتما یرید الله، خداوند اراده فرموده ست لیذهب انکم الرجس اهل البیت، خداوند خودش پلیدی را از شما دور کند نه اینکه اینها خودشان با زحمت با ریاضت با مشقت با مجاهدت پلیدی را از خودشان دور کنند گناه را از خودشان دور کنند، نه خداوند این طهارت را در اینها ایجاد کرده است. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس، خود خدا اراده فرموده است که این آلودگی ها را این پلیدی ها را از وجود شما اهل بیت دور کند و یطهرکم و شما را طاهر گرداند تطهیرا این تطهیرا برای تاکید است. در اصطلاح می گویند که این یک مفعول مطلق هست که برای تاکید می آید. در عربی این جور است مثلا می گوید ضربت ضرباً زدم درست وحسابی، این ضربا، ضربت ضرباً زدم یک زدن درست و حسابی، این ضرباً که بعدا می آید تاکید می کند ضربت را. این هم همین را می فرماید می فرماید یطهرکم تطهیرا خداوند می خواهد شما را طاهر گرداند طاهر کردن خیلی عجیب خیلی واقعی. بنابراین در این آیه اولا کلمه انما آمده که تاکید می کند ثانیا این طهارت یک طهارت اکتسابی نیست از طرف خودشان، یک طهارتی ست که خداوند در اینها قرار داده است و ثالثا تاکید می کند و یطهرکم تطهیرا طاهر گرداند شما را طاهر کردنی. این طاهرینی که می توانند، در آن آیه فرمود که فی کتاب مکنون لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ قرآن در کتاب مکنون است در مقام عقل اول هست که جز روح مطهرون نمی تواند به آن عقل اول برسد این اولا و در این آیه مطهرون را برای شما معرفی می کند که آن مطهرونی که به آنجا می رسند و قرآن را می گیرند که هستند این مطهرون اهل بیت هستند. حالا اهل بیت چه کسانی هستند؟ اهل بیت را در کتابهای شیعه و سنی در تفسیر همین آیه آورده اند یعنی در تفسیر همین آیه که انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت هم مفسرین و راویان سنی و هم شیعی اینها فرموده اند که این آیه در شان رسول خدا، حضرت علی علیه السلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و حسن و امام حسین علیه السلام وارد شد که حضرت این پنج نفر را آورد در زیر عبای خودش اول امام علی علیه السلام بعد حضرت فاطمه سلام الله علیها و بعد امام حسن علیه السلام و بعد امام حسین علیه السلام، این ها را در زیر عبای خودش جمع کرد و فرمود اینها هستند اهل بیت من که خداوند اراده فرمود اینها را طاهر گرداند آنها را. بنابراین مطهرون این ها هستند، حالا این طهارتی را که خدا به اینها داده و این طهارتی را که خدا به اینها افاضه کرده چه طهارتی ست اولا طهارت جسمانی، ثانیا طهارت فعل یعنی در اینها هیچ گونه فعل حرامی به وقوع نمی پیوندد و حتی فعل حلال لغو، چنین افعالی هم از اینها صادر نمی شود و ثالثا طهارت خیال هیچ گونه خیال باطل و حرام و لغوی در اینها در خیال اینها خطور نمی کند در خیال اینها فقط وفقط خدا حضور دارد و بس، و از اینها بالاتر طهارت عقل یعنی هیچ گاه اینها در استدلال های خودشان در تشخیص حسن و قبح خطا نمی کنند اینها و بالاتر از آن طهارت قلب یعنی در قلب اینها هیچ نقطه ظلمانی وجود ندارد، نور محض، سفیدی محض ذره ای در قلب اینها سیاهی نیست و از این بالاتر طهارت روح که روح اینها یک روح بی نهایت است. ببینید عرض کردم قرآن در کتاب مکنون است، کتاب مکنون یا عقل اول یک موجود بی نهایت است و تمامی موجودات از ازل تا ابد در عقل اول حضور دارند، قرآن یک عرضی دارد به اندازه تمام عقل اول. اگر در این دنیا قرآن کتاب محدود است اما در عقل اول حقیقت بی نهایت است. روح اینها اینقدر قدرت دارد که از همی عالم طبیعت یک معراج بالا برود و بالا برود عوالم ملکوتی را یکی پس از دیگری طی کند، ملائکه را پشت سر بگذارد، تمام عوالم و مراتب و طبقات ملکوت را پشت سر بگذارد و برسد به خود مقام عقل اول و اتحاد تام پیدا کند، بنابراین روح اینها باید یک روح بی نهایتی باشد. یک روحی باشد در نهایت لطافت و قدرت که بتواند همه عوالم را پشت سر بگذارد و برسد به عالم بالا برسد به عقل اول و در ضمن از آن طرف  یک روح بی نهایت باشد که بتواند همه قرآن را با تمام بی نهایت بودنش در خودش بگیرد، این روح برای هر کسی نیست این روح فقط اختصاص به چهارده نفر دارد یعنی روح چهارده نفر است که این قدرت را دارد چنین لطافتی را دارد چنین وسعتی را دارد اولا باید کاملا لطیف باشد، ذره ای آلودگی اگر در او باشد این نمی تواند پرواز کند و برود بالا، عالم ملکوت عالم طهارت محض است، عالم قدس است، عالم نزاهت است، عالم پاکی محض است هر چی هم که در عالم ملکوت بالاتر می روی هی لطیف تر می شود، هی نورانی تر می شود، هی حرکت در آنجا سخت تر می شود بنابراین روح باید آنقدر لطیف باشد که ذره ای آلودگی در آن نباشد که بتواند برود بالا و ثانیا قدرت داشته باشد که خسته نشود مثل بال گنجشک نباشد که اگر صد متر پرواز می کند خسته شود مثل یک عقاب مثل یک شاهین که می رود بالای ابرها روح باید این قدر قدرت داشته باشد که همه این عوالم ملکوت را یکی پس از دیگری بپیماید و ثالثا روح باید بی نهایت باشد محدود نباشد مثل ارواح ما یک روح بی نهایت باشد برود به عقل اول برسد و همه قرآن را با تمام بی نهایت بودنش بتواند در خودش بگیرد و بعد برگردد، اینها مطهرون هستند، اینها کسانی هستند که از چنین طهارتی برخوردار هستند و این طهارت عصمت می آورد برای آنها. این عصمت خیلی مهم است، ببینید ماها ممکن است که عصمت داشته باشیم یعنی کسی ممکن است باشد که اصلا گناه نداشته باشد اصلا بله در فعل معصوم است. کسی ممکن است که خیال خودش را نگه دارد ذره ای در خیال خودش تصور باطل راه ندهد اصلا خب بله در خیال هم معصوم است اما بخواهد در عقل خودش معصوم باشد نه دیگر، حتی عصمت عقلی برای من و شما میسر نیست برای من و شما خیلی میسر باشد طهارت لباس است و طهارت بدن و طهارت فعل و طهارت خیال، از این بالاتر بگوییم بخواهیم طهارت عقل داشته باشیم این برای ماها مشکل است، از این بالاتر طهارت قلب دیگر خیلی مشکل است که یعنی یک ذره ظلمت بر روی آینه قلب ما نباشد و آن طهارت روحی که دیگر اصلا برای ما میسر نیست، روح ما روح محدودی است نامحدود نیست آن قدرتی هم که برویم تا عقل اول نداریم ما لذا عصمت اینها چنین عصمتی هست. لذا می شود دیگران هم عصمت داشته باشند خب ما یقین داریم که حضرت ابالفضل در تمام عمرش گناهی ازش سر نزده است، حضرت زینب حتما معصوم بوده است، حضرت خدیجه حتما معصوم بوده است، عصمت اینها در این حد است فعل، خیال و حتی عقل و حتی قلب اما روح نه این که روحشان اینقدر وسعت داشت که برسد به عقل اول و تمام قرآن را با تمام بی نهایتش بگیرد آنجا را دیگر آنها، البته ممکن است که آنها به این مرحله هم برسند. البته در مورد حداقل چهارده نفر مطمئن هستیم لذا عصمت اینها چنین عصمتی ست. خب از اینجا نتیجه اش چه می شود: اگر کسی زنی بتواند، حرف روی این یک فقره حدیث بود که لأنها طاهرة لا تحیض خصلتی را که برای حضرت زهرا ذکر کردیم این است که حضرت زهرا طاهر ست که حائض نمی شود، عادت زنانه را ندارد ایشان. اگر زنی بتواند به این طهارت روحانی برسد روح، جسم را نگه ش می دارد یعنی از آلودگی خود به خود نگه ش می دارد این جسم را و لذا نمی گذارد این خصوصیتی که در زنان است و نمی گذارد این ناپاکی که هر ماه چند روز عارض اینها می شود، عارض جسم شود. دیشب با آن صحبتی که درباره حورای انسیه کردم خدمتتان که در آن نهایت قدرت باشد جسم را حتی از مرگ نگه می دارد، از مریضی نگه می دارد، و حتی در قبر از آن مار و مور و امثال هم نگه می دارد و اگرزنی روحش به این مقام برسد این روح می تواند جسم را از این آلودگی زنانه هم نگه دارد و سر اینکه فرمود لأنها طاهرة لا تحیض سرش به این خاطر هست که ایشان در مقام طهارت ذاتی ست این طهارتی که در این آیه آمده که انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ، این را اصطلاحا می گویند طهارت ازلی یا طهارت ذاتی هر دو را می گویند معروف است. اگر زنی در مقام طهارت ذاتی و طهارت ازلی باشد، این روحی را که در مقام چنین طهارتی ست جسم را از هر گونه طهارت و نجاست و آلودگی نگش می دارد بنابراین سر این مطلب که فرمود لأنها طاهرة لا تحیض سر این را باید در روح آن حضرت جستجو کرد که آن روح در اثر آن قدرت خودش در اثر آن طهارت خودش جسم را هم طاهر نگهش می دارد. این هم دومین خصوصیتی که در مورد این بانوی بزرگوار خدمت شما عرض کردیم تا باز اسرار دیگری را از مقام شامخ این بانوی بزرگوار خدمت شما عرض کنیم.

**********************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۹۸/۰۷/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی