غفلت
خیلی انسان باید مواظب باشد یکوقت شیطان ما را به این جهت توجه ندهد که من در عمرم گناهی نکرده ام، چنانکه دیروز یک بنده خدایی آمده بود منزل، صحبت می کرد می گفت کارهایم گره خورده و کاسبی ام.
زمین دارم نمی توانم بفروشم، کاسبی ام همینجور تخته شده و مانده ام.
گفتم شما در خودت یک توجهی کن، ببین چطوری است؟
می گفت آقا من هرچه در خودم نگاه می کنم، گناهی نمی کنم؛ معصیتی نمی کنم؛ اما نمی دانم چرا گره خورده ام؟
یعنی واقعاً ما اینگونه هستیم.
چرا انسان اینگونه فکر می کند؟
آنچه که ما خیال می کنیم گناه است، فکر می کنیم همین گناهانی است که معرفی شده است، مثل دروغ و غیبت و تهمت و شراب و قمار و ...
این هم با خودش فکر می کند می گوید: من که #شراب نمی خورم، #قماربازی هم که نمی کنم؛ گوشت خوک هم نمی خورم؛ زنا هم نمی کنم؛ من مشکلی ندارم؛
درحالیکه واقعاً انسانهایی که رفتند و به منازل اعلا رسیدند، اینها اصلاً می بینند:
هر نفسی را که بدون یاد خدا میکشند
این گناه است.
یعنی غفلت.
غفلت بزرگترین گناه انسان است.
همینکه انسان حواسش به خدا نیست.
در مغازه اش دارد داد و ستد می کند؛ خرید و فروش می کند.
یا در ماشین نشسته، حواسش به جاده است، مواظب است که به کسی نزند. یا بالاخره در کلاس درسش مشغول درس دادن است یا درس خواندن است؛ اینها همه اش غفلت است دیگر. انسان حواسش که به خدا نیست.
همه اش حواسش به این است که کارش را انجام بدهد؛ درسش را بخواند؛ کاسبی اش را انجام بدهد.
خود همینها گناه است؛ و لذا انسان تا به جایی می رسد که می گوید: « وُجودُکَ ذنبٌ لا یُقاسُ به الذَّنب »
اصلاً وجود انسان گناه است. وجود انسان.
شیطان ما را به غفلت انداخته است:
"تو که اعمالت را انجام می دهی؛ نمازت را می خوانی؛ روزه ات را می گیری؛ حجّ ات را رفته ای؛ اهل شراب و قمار و اینها هم که نیستی، خب پس مشکلی نداری."