🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

نشر آثار حضرت علامه مروجی سبزواری شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی

🌠 مرآت ذات 🌠

💠 بسم رب فاطمة 💠
****************
نشر آثار حضرت علامه ذوالفنون
آیت الحق
شیخ عبد الحمید مروجی سبزواری
شاگرد برجسته ی شیخ علی پهلوانی رحمة الله علیه
_____________________
به دست باد سپردم عنان راحله را
بدان امید که یابم نشان قافله را
وصال مجلس دریادلان میسر نیست
مگر به باره ی خون طی کنیم فاصله را
______________________
در حال حاضر این وبلاگ با هیچ کانالی در پیام رسانها در ارتباط نمی باشد.

طبقه بندی موضوعی

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه مروجی سبزواری حفظه الله» ثبت شده است

...نه اینکه جان پالوده شده نیست " جان پر از آلایش هاست ، پر از آلودگی هاست ، ظلمت دارد " این علوم هم که درونش ریخته میشود ، ظلمت میشود ، ولو اینکه علم دین بریزی...

...به عمل نیست به معرفت است ، اصل و اساس آنچه که شخصیت انسان را تشکیل میدهد معرفت توحید است به شرط اینکه...

...آیا واقعاً در قلبتان عشق خدا را میبینید ، آن عشقی که شب ها خواب را از شما بگیرد ، آن عشقی که خوراک را‌ از انسان بگیرد ، اینست که به عمل مغرور نشوید ، به عمل خیلی...

...طوری بشود که اگر انسان یک رکعت نماز خواند ، این یک رکعت کلی حجابها را بسوزاند ، حجاب سوز باشد ، این نماز ارزش دارد ، اما متاسفانه...

...عبادت باید انسان را در راه محبت سیر بدهد ، در راه عشق سیر بدهد ، یعنی انسان کم کم ببیند که...



**********************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی شرح منطق الطیر

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۸

هوالحکیم

... یک چیز برایشان مهم بود ، یا موقعیتشان ، یا مقامشان ، یا شغلشان ، یا اعتبارشان ، یا شریعتشان و ... برایشان بت شده بود اینها نتوانستند بیایند .
هر کسی یک آستانه مقاومتی دارد ، مقاومت میکنند تا مرز مال ، همینکه که قرار باشد مالشان را بدهند دیگر نمیایند ، بعضی ها با آدم هستند تا پای موقعیت و مقامشان ، همینکه که احساس میکنند موقعیتشان به خطر می افتد ، دیگر با آدم نمیایند و یا بعضی ها هستند تا پای آبرو ، همینکه احساس بکنند آبرویشان میخواهد به خطر بیفتد با آدم نمیایند ( بعضی ها دیگر خیر ، تا پای جان هم هستند ، میگیوید حاضرم جانم را هم از دست بدهم ) .
مردم آستانه مقاومتشان فرق میکند ، این امتحانات هم برای همین هست که معلوم بشود آستانه مقاومت هر کسی چقدر هست و یا بعضی ها آستانه مقاومت شان تا شریعتشان هست ، یعنی همین که ببینند شریعتشان دارد از دست میرود ، دیگر نمایند .
انسان باید شریعت را حفظ بکند ، تا به آخر هم حفظ بکند ، اما میخواهم بگویم برای بعضی ها بت شده است ، همان نمازشان بت شده است ، همان حجابشان حجاب شده است و ... بت شدنش بد است ، لذا اینقدر شریعتش را دوست دارد که به هیچ وجه حاضر نیست آن را از دست بدهد و معمولاً بیشتر مشایخ در قدیم الایام میخواستند کسانی را بپذیرند و امتحان بکنند ، بیشتر یا با جنبه شریعت امتحان میکردند و یا با یک بحث حیثیتی ( مثلاً آبرو ) .
شمس تبریزی به آن بنده خدا میگوید اگر میخواهی شاگرد من بشوی ، بیا بنشینیم سرچهار راه ، سر چارسوق شهر ( مثلاً مثل همین چهارراه امامزاده ما که محل مرکزی هست ) بنشینیم و تو شراب بخور و من هم نگاه بکنم که هم آبرویت برود و هم مردم بگویند آدم بی دینی هستی و ...
اینطور امتحان میکردند ، گفت نه من نمیایم ، چه بسا که مثلاً هم خدا را که میگوید حرام هست و هم از مردم دیگر ، بالاخره میخواهد در میان مردم باشد ، مردم چه میگویند ؟ مردم میگویند آدم فاسقی هست .
اینست که این امتحانات را انجام میدهند به خاطر اینکه ببینند چه کسی واقعاً مردش هست و تا کجا میخواهد بیاید ، مرز مقاومت و استقامتش تا کجا هست و ...
در احوال حضرت امیر هست که ۳ گروه ناکثین و مارقین و قاسطین ( اینها یک عده ای بودند که از حضرت جلو بودند ) مثلاً فرض کنید ، حضرت فضائلش که مخفی نبود ، وقتی که میایند و میگویند بیا و از گناهی که کردی استغفار کن " با معاویه صلح کردی ، از گناهی که کردی استغفار کن " دارند از حضرت جلو میزنند و یا قبلاَ برایتان گفته ام که داشتند به جنگ میرفتند ( ظاهراً جنگ نهروان بود ) که حضرت به یک سرزمینی میرسند و ظهر وقت نماز میشود ، حضرت میفرمایند که این زمین عذاب شده است ، من اینجا نماز نمیخوانم ، هر وقت از اینجا رد شدیم نماز میخوانم ( یک عده نماز خواندند ، گفتند ما همینجا میخوانیم ) یک نفر بود که گفت تا این مرد نماز نخواند من هم نمیخوانم ، یک عده نماز خواندند و همینطور که حرکت میکردند ( لشکر حرکت کردنش سنگین هست ) مردم هِی دیدند به غروب نزدیک میشوند و گفتند نمازمان از دست میرود و نماز خواندند تا بالاخره همه نماز خواندند ، شب شد ، و فقط یک نفرشان نماز نخواند ( گفت تا این مرد نماز نخواند من هم نمیخوانم ) دیگر وقتی از آن سرزمین گذشتند حضرت به آن شخص گفت که حالا برخیز و اذان ظهر را بگو ، گفت که الان دیگر شب است ، چه اذانی ؟ حضرت تکرار کردند اذان ظهر را بگو ، او اذان ظهر را گفت ، حضرت گفتند اقامه را هم بگو ، او اقامه را هم گفت ، بعد دیدند که خورشید برگشت ( یکی از موارد رد شمس همینجاست ) که میگویند حضرت خورشید را برگرداندند .
همه از حضرت جلو زدند ، هیچکس نمیفهمد که این انسانی هست که فرموده :
علی مع الحق و الحق مع علی
یعنی نماز نخواندش هم حق هست ، اینها از چه پیروی میکنند ، کدام دین را پیروی میکنند ( حضرت نماز نمیخوانند ولی اینها نماز میخوانند ) اینها از کدام دین پیروی میکنند ؟ مرجع تقلیدشان چه کسی هست ؟ خُب در جایی که علی دارد میرود و نماز نمیخواند ، یعنی اینها میخواهند بگویند که اگر نماز نخوانیم به جهنم میرویم ؟ اگر قرار باشد به جهنم بروند ، خُب علی جهنم میرود ، علی که به جهنم نمیرود ( اینها از کدام دین پیروی میکنند ؟ از کدام امام ؟ از کدام مرجع تقلید میکنند ؟ ) وقتی که مرجعشان نماز نمیخواند ...
اینها را بترسیم که در یک جایی میبینی که از امام جلو میزنیم .
همین ها هستند که وقتی امام زمان ظهور میکند ، میگویند که :
إِذا قام الْقائِم (ع) جاء بأَمر جدید کما دعا رسول اللَّه فی بدو الإِسلام إِلی أَمر جدید
میگویند چرا امام احکامی که میگوید ، چیز دیگری هست ، نه اینکه امام در آنجا به باطن دین عمل میکنند ، اینها حتماً میخواهند که رفتار امام در چهارچوب رساله عملیه باشد ...
اصلاً اگر امام آمد و گفت بنشین و شراب بخور ، یعنی انسان باید در اینجا با امام بحث بکند که حرام است.

... همین ها هستند که وقتی امام زمان ظهور میکند ، میگویند که :
إِذا قام الْقائِم (ع) جاء بأَمر جدید کما دعا رسول اللَّه فی بدو الإِسلام إِلی أَمر جدید
میگویند چرا امام احکامی که میگوید ، چیز دیگری هست ، نه اینکه امام در آنجا به باطن دین عمل میکنند ، اینها حتماً میخواهند که رفتار امام در چهارچوب رساله عملیه باشد ...
اصلاً اگر امام آمد و گفت بنشین و شراب بخور ، یعنی انسان باید در اینجا با امام بحث بکند که حرام است .
اینست که بعضی ها از امام جلو میزنند ( بعضی ها از حقیقت جلو میزنند ) ، یک چهارتا چیزی به عنوان دین یاد گرفته اند ، به عنوان شریعت و همان را بت کرده اند و اصل قرار داده اند ، حقیقت و ملاک قرار داده اند و بعد همین ها هستند که بر علیه امام زمان شمشیر میزنند " به امام اعتراض میکنند " و لذا امام چه بسیار از همین مسلمان ها را میکشد ، چه بسیار دشمنانی دارد که از خود فقها هستند ( فقیه است دیگر ، میبیند کاری که امام دارد میکند با ملاک هایی که از فقه و احادیث استنباط میکند جور درنمیاید و مخالفت میکند ) .
باید این بت ها را بزنیم و بشکنیم ، چیزهایی که در نظر ما بت شده اند ( اینها را باید بشکنیم ) ...

******************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی منطق الطیر

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸

هوالحکیم

 

... یا مردم میخواهند به بهشت بروند ( نمازشان را میخوانند ، روزه شان را میگیرند و ... تا به بهشت بروند ) ، اما بعضی از انسان ها که میخواهند بروند و به خود خدا برسند " یُرِیدُونَ وَجْهَهُ الله " .
یکی از مهمترین چیزهایی که انسان را در رسیدن به خود خدا کمک میکند 《انفاق 》 هست .
انفاق بسیار مسئله مهمی هست ، جهاد با مال ، جهاد عجیبی است ، خیلی وقت ها انسان حاضر است جانش را بدهد ولی مالش را ندهد ، اصلاً اگر کسی توانست بر مال غلبه کند و دلش را از مال بکند ، این انسان دیگر با خدا فاصله ای ندارد ( مسئله مال ) خیلی مهم است ...

**********************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی اسرار حج

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۱ نظر ۱۹ مرداد ۹۸

هوالهادی

... یک ذره در قلب انسان شک وشبهه باشد
نمیتواند ، اصلاً این راه یک راهی هست که شبهه و شک مثل کِرم میمانند از درون میخورند ( ایمان انسان را میخورند ) مگر با یقین جلو برود ، با یقین محض .


یا با یقین جلو برود و یا با یک تعبد
عقل قربان کن به پیش مصطفی
حسبی الله گو که الله‌ام کفی


عقلت را در نزد پیغمبر کنار بگذار ، انسان اینطور برود .
از رسول اکرم حدیث هست که فرمودند :
أکثر أهل الجنّة البُله
اکثر اهل جنت ابله هستند ، البته ابله نه آدم های احمق ، ابله یعنی کسانی که عقلشان را کنار گذاشتند ، گفتند این پیغمبر میرود ما هم میرویم ، به جهنم هم برود میرویم به بهشت هم برود میرویم .
اگر عقل یک ذره در این راه با انسان بنشیند که بگوید از کجا معلوم که میرسی ، از کجا معلوم که تو قدرت داری برسی ، از کجا معلوم که خدا ما را برای این کار لایق دانسته ، از کجا معلوم که ما در ازل شقی ...
آدم وقتی در راه وارد شد باید چشمش را ببندد و عقلش را تعطیل کند ...
البته انسان این راه را با صدق خودش و اخلاص طی میکند ( این دو عامل خیلی مهم است ) ، حتی اگر انسان به شیخ مدعی ( ... مولوی نصیحت میکند که مواظب باش به تور یک شیخ مدعی نیفتی ) ولی این را هم میگوید :
اگر واقعاً سالکی باشد که بگوید خدایا من واقعاً به عشق تو میخواهم به این راه بیایم ...
قبل از اینکه آن شیخ و مراد انسان را به خدا برساند ، صدق سالک میرساند ، اخلاص که بگوید خدایا فقط برای تو و هیچ قصد دیگری هم ندارم ، فقط به عشق تو .
اگر انسان این اخلاص را در خودش ایجاد بکند به جایی میرسد ...
لذا اینست که انسان شک نکند و معمولاً شیطان هم میخواهد از طریق همین شک انسان را بدبخت بکند ...

************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی شرح منطق الطیر

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۸

دوستان و همراهان گرامی می توانید فایل های صوتی اسرار حج را در زیر دانلود نمایید.

اسرار حج_قسمت 1


اسرار حج_قسمت 2

 


اسرار حج_قسمت 3


اسرار حج_قسمت 4


اسرار حج_قسمت 5

۱ نظر ۰۹ مرداد ۹۸

... بسوزی و بسازی
یک آتشی از عشق برفروز
سربه سر عبارت را بسوز


یک آتشی از عشق در درون خودت بیافروز ( یک آتش ) ، یعنی عاشق باید در درونش یک جهنمی برپا باشد ، یک تنوری برپا باشد ...

دلش دل جهنم باشد ، در درونش یک آتشی برافروخته باشد ، این آتش میدانید با عاشق چه میکند ؟ عاشق هر چه ناخالصی دارد میسوزاند ...

************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی شرح مثنوی معنوی

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۸

 

... زلف را هم میتوانید کثرات افعالی بگیرید و هم کثرات اسمائی بگیرید ( هر دوتایش را میشود بگیریم ) هم منظور از زلف موجودات عالم باشد و هم اسماء الهی باشد .
زلف یک چیز کش داری باشد ، از همان اسماء باشد تا افعال .
اما چیزی که هست وجود از آن منطقه مطلق خودش که میاید ، اولین پیچی که میخورد همان الله را از خودش ظهور میدهد که مقام جامعیت اسمائی است که اسماء متضاد در آنجا با هم جمعند .
باز میاد و یک پیچ دیگر میخورد ، یعنی یک تعین دیگر پیدا میکند و افعال در آنجا با هم جمع میشوند ، یعنی تعین بعدی ( تعین ثانی ) .
تعین اولی الله است و تعین ثانی اعیان هستند .
اینها پیچ هایی هستند که وجود میخورد ، گره هایی هستند که وجود میخورد ، لذا میگوید سالک باید این گره ها را باز بکند تا بعد به اصل مطلب ( هُوَ ) برسد .
میفرماید
خم زلف تو دام کفر و دین است
این پیچی که وجود خورده است ( این تعینی که وجود کرده است ) مثل دامی میماند که کفر و دین را با هم در این دام انداخته است .
کفر اسم مضل هست و دین اسم هادی است ،
هر دو را با هم جمعشان کرده است ( هر دو در اینجا با هم جمع هستند ) و بسیاری اضداد دیگر مثل محی و ممیت و یا قابض و باسط و همینطور

خم زلف تو کار کفر و دین است
زکارستان او یک شمه این است


یعنی از کارهای کارستانی که او کرده است ، اینست که آمده ست یک شمه کفر و دین را با هم جمع کرده است ( یکی اش ) اما جمع های دیگری هم کرده است مانند محی و ممیت ، قابض و باسط ، راتق و فاتق و ...
اینست که میگوید یک کاری که کرده است کفر و دین را با هم جمع میکند ، یعنی دو اسم هادی و مضل را با هم جمع میکند ، در کجا ؟ در مرتبه وحدت اسمائی
در مرتبه وحدت افعالی فرعون و موسی را با هم جمع میکند که فرعون کفر است و موسی ایمان است .
میگوید یک شمه این است ، شمه های دیگر هم دارد که عرض کردم قابض و باسط را با هم جمع میکند ، محی و ممیت را با هم جمع میکند ...

************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر حافظ

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۸

باید قلب امام ِ وجود بشود ...

قلب راستگو ...
مشورت با قلب ...
حل مشکل با قلب ...

***************************************************************************

برگرفته از جلسات منازل السائرین

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

۰ نظر ۱۷ تیر ۹۸

... زایش عبارت است از اینکه یک روح یکمرتبه ای از خودش را از خودش صادر میکند، یعنی مثلاً روح پدر یکمرتبه ای از خود این روح را از خودش صادر میکند .
عرض کردم پدر هم میزاید ، زایش یک امر ساری و جاری در عالم هست . به تفصیل گفتم ، مرتبه احدیت میزاید و مرتبه واحدیت متولد میشود ، مرتبه واحدیت که عالم اسماء و صفات هست میزاید و صادر نخستین متولد میشود و ...
الله میزاید ( تجلی میکند ) و اسماء از دل الله متولد میشوند ، اسماء میزاید و صادر نخستین " وجود منبسط " متولد میشود و ...
حمل و زایش یک امر عام هست و منحصر به زن نیست که بگوئیم که فقط زن حامله میشود و میزاید ، خیر ، به طور کلی حاملگی یعنی یک روح شامل مراتبی در وجود خودش است ، زایش یعنی روح یکمرتبه ای از خودش را به بیرون صادر میکند ، برای اینکه مثل خودش را ایجاد بکند ( تولید مثل ) .
بنابراین الله میزاید ، یعنی چی میزاید ؟ الله خودش مجرد است ، میزاید و اسماء الله از او متولد میشوند . بنابراین خود الله مثل اینکه حامله به اسماء است و وقتی که میزاید این اسماء از او صادر میشوند ، منتها دیگر جسمی در آنجا دیگر نیست ، آنجا روحی ارواحی را میزاید ، یعنی اسم الله ، اسماء را میزاید ، سمیع و بصیر و علیم و حَی و ...

۱ نظر ۱۷ تیر ۹۸

عزیزان حقیقت جو می توانید فایل های صوتی شرح توحید شیخ صدوق را دریافت نمایید.

باشد که معرفت به نورانیت مولایمان صاحب العصر و الزمان  عاشقانه قلوبمان را در برگیرد و به او اقتدا کنیم، تا به جد تلاش هایمان را بکار گرفته، راه تزکیه پیش گیریم،  و طرح انقلاب توحیدی در درونمان در وهله اول و در جامعه در مرحله دوم در اندازیم.

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه اول

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه دوم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه سوم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه چهارم

شرح توحید شیخ صدوق_جلسه پنجم

۳ نظر ۳۱ خرداد ۹۸